می خواستید تاکسی دنبالتان بفرستیم؟

                                                سم الله الرحمن الرحیم


دیشب،رفیق نامردم مهیار گولم زد و گفت:بیا تا خانه ی دوست علی آقا برویم که از آن جا با هم سایه شان هم کاری دارم.گفتم:خیر است،برویم.

یک مسیر سر بالایی خسته کننده را طی کردیم و رسیدیم به منزل علی آقا.تا رسیدیم جفت شان شروع کردند به مسخره کردن در مورد شرکت من در راهپیمایی 22 بهمن.منم در جواب علی آقا گفتم:من و امثال من که آمدیم،شما سبز ها  و طرفداران آقای موسوی کجا بودید؟ تو که 13 شب پیش به من گفتی:حالا ببین جمعیت ما چقدر زیاد است،ما بی شماریم.پس چی شد؟چرا نیامدید؟به من گفت:آنقدر نیروی امنیتی آمده بودند که ما نیامدیم.بهش گفتم:شما که ادعا داری رگ و پی شما را با سیاست بریده اند،پیش بینی به قول خودت انقدر نیروی امنیتی را نکردی؟گفت:نه.گفتم:پس حرف نزن،برو روی لگد فیلیپینی تکواندو ات تمرین کن.

نتیجه:شما که ادعای بی شماری داشتید و دارید و خواهید داشتکه نباید از نیروی امنیتی بترسید،آنها باید از شما بترسند.آخه یک بی شماری گفتند،یک اقلیتی گفتند.بعدش هم کسانی که می خواهند حکومت را تغییر بدهند باید جرات کتک خوردن،دستگیری و ... را داشته باشند،نه مثل بعضی ها ... .انتظار نداشتید که تاکسی دربشت می فرستادیم دم در خانه هایتان بگیم:بفرمایید تظاهرات بر علیه حکومت؟معلوم شد شما تا وقتی کسی بهتون نگفته بالای چشمتان ابرو بی شمارید (که البته در آن وضعیت هم اقلیتید)،نه در موضعی که مامور جلوی شما قرار  گرفته.بی شمار مردم ما در زمان شاه بودند که جلوی گلوله های نیرو های شاه ایستادند.

پیشنهاد:به نظر من و به نظر خیلی ها و حتی کارشناسان،بهتره که شما بروید دنبال << تیله بازی >>.تا هم مردم آسوده باشند،هم خودتون.آخه شما ها رو چه به تغییر حکومت؟من الان می فهمم که آقای شیخ بی سواد،وقتی می گفت:برای تغییر آمده ام،منظورش کدام تغییر بود.تیله بازی بهترین بازی برای شماست،بازی با حکومت خطر داره.

برای کدام حق؟

روز:22 بهمن، ساعت:10:37 صبح ، منطقه: میدان دوم صادقیه

به علت مسدود کردن مسیر  سر بلوار مرزداران تا میدان آزادی به ناچار پیاده این مسیر رو طی می کردم.

100 متر مانده به میدان دوم صادقیه،دیدم  5 نفری از سمت پایین در حال فرار به بالا بودند و آن موقع بود که با پدیده ای به نام << لباس شخصی >> آشنا شدم.خلاصه ی ماجرا،این ها بدو،لباس شخصی ها دنبال این ها بدو.یک زن 30 ساله ای هم در حال فرار بود که یک فرد سر تا پا پوشیده و حتی دست کش دست کرده این خانم را

گرفت.به محض دستگیری،این خانم 30 ساله گفت: آقا من کاری نکردم،من شوهرم پلیسه.که اینجا من باید بگویم:خانم،خر گیر آوردی؟

از این که بگزریم،20 متر مانده به میدان صادقیه، تعدادی از مردم در پیاده رو ایستاده بودند و هیچ شعاری نه به ( له) و نه به (علیه) کسی نمی دادند،اما مامورانی که شبیه گارد بودند،بدون اعلام  این که مردم متفرق شوند شروع به هل دادن عده ای از مردم کردند.10 متر پایین تر هم یکی از همین گاردی ها بدون علت و حتی اعتراضی که به گاردیان شود،با مردی برخورد تندی کرد و حتی اهانت هم کرد.

این که می گویم بدون علت و حتی اعتراض به این خاطر است که من در نزدیکی این فرد قرار داشتم و در حال پایین آمدن به سمت میدان آزادی بودم.

حال سخنی دارم و آن این است که برای کدام حق این چنین رفتار های زشت و زننده ای داشتید؟رفتاری که شاید از وحوش هم سر نزند.شما مگر نمی دانید که این قبیل رفتار های دشمن ساز به ضرر نظام تمام می شود؟معلوم است دیگر،وقتی آقای احمدی مقدم،رییس پلیس ایران در برابر درخواست محاکمه ی مجرمان کهریزک می گوید:ما دلمان نمی آید آن ها را محاکمه کنیم،همین میشود دیگر.اگر تو دهن این افراد می زدی،الان شاهد این صحنه های شنیع نبودیم.دروغ چرا؟اگر با منی که برای پشتیبانی از نظام آمده بودم این طور برخورد می شد،پشت دستم را داغ می کردم و از همه کس و همه چسز متنفر می شدم و همان جا راهم را کج می کردم و به خانه بر می گشتم.

آقایان مسئول؟این وضعش نشد.فردای قیامت جواب حق الناس را چه می دهید؟

۲۲ بهمن کجا بودید؟

                                                   بسم الله الرحمن الرحیم


سلام خدمت خوانندگان عزیز.


بر هیچ کس پوشیده نیست که 22 بهمن در سر تا سر ایران چه اتفاقی افتاد و مردم چگونه برای حفظ نظام به خیابان ها آمدند.اما یک سوال دارم،شما 22 بهمن کجا بودید؟من ندیدمتان.