ای خاتم مرسلین،این حرف دل من است با تو.

یا محمد،سلام خدا بر تو باد و همین طور سلام ما.یا محمد نمی دانم چرا برای وصف بزرگان،دستم خشک می شود و مغزم قفل می کند.یا محمد،وقت به دنیا آمدند کاخ کسری را لرزاندی و ۱۴ کنگره اش را فرو ریختی،۹ ماه پیش هم دل مرا لرزاندی و به تسخیر خودت در آوردی.

دل میرود ز دستم،صاحبدلان خدا را_دردا که راز پنهان،خواهد شد آشکارا.حافظ راست گفت ای نگین پیامبران.راستی حب دیدار تو عجیب دل مرا سوزانده.حب دیدار مسجد،حب دیدار مزار شریفت و حب دیدار کعبه.حیف که زیارت تو،هم استطاعت می خواهد هم لیاقت.یا پیغمبر،گربه های این دیار وقتی چیزی می خواهند خودشان را به در و دیوار می مالند و من اگر مدینه بودم انقدر خودم را به مقبره ات می مالیدم تا رستگار شوم.محمد،رنگ گنبد تو،چه سبز زیبایی است.مانند سبز فتنه گران نیست.اه،اینجا هم دست از سرم بر نمی دارند.پارازیت نیایید،ارتباطم را با محبوبم قطع نکنید که ارتباط تان را با عزراییل وصل می کنم.من از حضور حضرت تو عذر می خواهم.سبز تو مثل سبزی درخت است،مثل سبزی طبیعت.سبزی است که از دور بند محبت میزند بر دل آدمیزاد و آدم دلش نمی خواهد از این بند فرار کند.فارغ از این که مسلمان باشد یا نه.یا محمد،به مفهوم واقعی کلمه ستودنی،تو همیشه دل ها را تسخیر کردی،حتی آن وقت که مکه را به تصرف در آوردی به خاندان ابوسفیان گفتی که در امانید.الان به این فرهنگ،می گویند:پناهندگی.شاید نه،آن ارزش را بعد از تو،هیچ تنا بنده ای انجام نداده.گفتم بنده؟راستی اگر تو بنده ی خدا بودی،پس ما چه هستیم؟محمد،هنوز یادم هست که غلامان را خریدی و آزاد کردی و گفتی:این ها انسان اند.معنی انسانیت را تو به ما آموختی نه حقوق بشر.یادم هست که وقتی غلامت را که جدا از شما غدا می خورد را صدا زدی و کنار سفره ی خودت نشاندی.یادم نرفته که خداوند به تو گفت:و انک لعلی خلق عظیم (سوره ی قلم_آیه ی ۴)

یادم نرفته که کافران را که خون شان حلال بود را در قبال آموختن سواد به مسلمین آزاد می کردی.یادم نرفته که حق زحمات بلال را نگه داشتی و با این که دچار لکنت بود و کسانی به شکایت آمده اند که کسی دیگر را به جای او قرار بده،تو او را همچنان ابقا کردی.یادم نرفته که وقتی سر بلال را زیر آب فرو می کردند تا به حال موت می افتاد و بار ها و بارها این شکنجه را بر او روا داشتند تا به شما اهانت کند،ولی او می گفت:احد،احد و باز شکنجه و شکنجه و باز احد احد تا این احد،شعار جنگ بدر شد و آن وقت بود که بلال،یک حس خوبی داشت که شعارش به واقعیت مبدل گشت.ای خاتم مرسلین،ای نگین نبیین،خلق عظیم را فقط تو داشتی.پناهندگی سیاسی را محمد به جهانیان عرضه کرد در سوره ی توبه،آیه ی ۶ .محافظ گذاشتن برای کافر را که امروزه می گویند اسکورت را در همین آیه،خدای محمد به ما یاد داد.محمد می دانی به مادرم چه گفتم؟گفتم هر چه موارد حقوق بشر را می خوانم،بیشتر مطمئن می شوم که قرآن را باز کرده اند و از رویش حقوق بشر را نوشته اند و بعد قرآن را بسته اند.محمد (ص)،بشر لیاقت خاندان تو را نداشت.دروغ چرا؟تو از سر ما هم زیادی.تو دردانه ای بودی که دنیا و بشر دیگر به خود نخواهد دید.محمد من گواهی می دهم که دینت کامل ترین دین است.من گواهی می دهم که اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله (محمد عبده و رسوله) و علی ولی الله.محمدا مرا از مسلمانان راستین و مدافع دینت قرار بده.الهی آمین.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد