امشب باز مرا موج گرفته.از آن موج هایی که شبیه حال درویشی و ذکر گویی است.از آن موج هایی که وقتی کسی با من حرف میزند،جوابی نمی شنود.از آن موج هایی که حسین قدیانی آن را شبیه موجی که حاج کاظم آژانس شیشه ای را گرفت،می داند.دو سه روزی است که تلفن همراهم را با تلفن همراه دوستم که نوکیا ۵۸۰۰ است،برای مدت کوتاهی عوض کردم و عکس دسکتاپ اش را هم عکسی از آقا گذاشتم.عینهو گوشی شده،از وقتی عکس آقا بالای سرش است.زیبایی اش را به تمام بر دیدگان همه به رخ می کشد.آمده بودم اکباتان،محله ی قدیم خودمان تا سری هم به خاله ام بزنم.در راه که قدم میزدم،دختری دیدم که از دکه ی روزنامه فروشی،آب معدنی می خواست وسیگار.آب معدنی را که گرفت،به دکه ای گفت:سیگار داری؟گفت:آره.گفت:سه چهار نخ سیگارم بده(با یک لحنی گفت که واقعا تاسف خوردم به حالش).شاید چون ریش دارم،از عمد اینجوری گفت که مرا بسوزاند که البته سوزاند.راه افتادم بیایم چشمم به مجله ی راه زندگی افتاد که عکس پر آرایش و ... یکی از زنان بازیگر را صفحه اولش چاپ کرده بود.پیش خودم گفتم:تا وقتی بعد فرهنگی ما این باشد،شما را تقصیری نیست.حالا مگر وزارت ارشاد جرأت دارد که بخواهد با این نشریات زرد برخورد کند؟فردا صدای آمریکا بسته شدن این مجلات زرد را غیر قانونی می داند و برای مرگ آزادی بیان مدیحه سرایی می کند و آمار می دهد که بله،دولت یکی دیگر از مجله های مخالف دولت را تعطیل کرد و چقدر روزنامه نگار در زندان است و حقوق بشر در خطر است و ... .بگذریم،رسیدم خانه ی خاله.بعد از مدتی خاله عکس گوشی را که عکس آقا بود را دید و گفت:خجالت نمی کشی،این عکس رو گذاشتی رو گوشیت؟گفتم:نه،افتخار می کنم جای خجالت.گفت وقتی زدنت اون وقت می فهمی.گفتم:چه کسانی منو بزنن؟گفت:مردم.گفتم:سبز ها که می گویند ماها (یعنی طرفداران حکومت) میزنیم شون.خندید و چیزی نگفت.
* * * * *
خیلی سخت است که تمام فامیل ات از پدر گرفته تا خاله هایت و حتی دوستانت،از وضع حکومت ناراضی باشند و تو این وسط بخواهی از ولی فقیه دفاع کنی.خدا از مادرم راضی باشد،تنها پشتم در برابر هجمه ی بی امان و کثیف شورش سبز،مادرم است.البته دو دوست عزیزی هم که دارند بی تاثیر نیستند،اما پشت من مادرم است.قبل از این که این مطلب را بنویسم،ازش اجازه گرفتم.دفاع از ولایت فقیه خرج دارد و ما خرجش را می دهیم.خرجش اتفاقا خیلی سنگین است و من بی بضاعتم،اما هزینه اش را با کمال میل و رغبت می پردازم.هزینه ی دفاع از ولیه فقیه یعنی دفاع از خودت.چون اگر وارد شدی،مورد هجمه قرار می گیری.آقا جان،بسیجیان ات این گونه تحت فشارند،حال شما هم قطعا بدتر از ما است.خم به ابروی مبا ک خود نیاور،ما جانبازان ات نخواهیم گذاشت تو تنها بمانی.مطمئن باش.