ما مرده ها را زنده نمی کنیم.

جاده چه آسفالت باشد چه خاکی،من تخته گاز خواهم رفت.فحش شما به من،من را  جری تر خواهد کرد.من آمده ام برای سیلی خوردن از شما.من اتفاقا ناراحتم که چرا به من که رسید با ادب شده اید؟کجای کار من ایراد داشته که {{ گر }} نگرفته اید و {{ جز جز }}نمی کنید.فحش های شما حلوا است برای من و بر عکس،تعریف و تمجید شما آواری است که بر سرم خواهد ریخت.من برای حمایت از آقایم فحش خوردم،البته نه در این وبلاگ.چند نفری قطع ارتباط کردند با من،اما فدای نصف تار موی رهبرم.فدای یک مژه ی آقا.می دانم که سید علی حتی نام مرا هم نشنیده و حتی نخواهد شنید،اما باز هم هزینه میدهم برایش.این ها که هزینه نیست.مسخره بازی است اگر این ها را هزینه حساب کنیم.هزینه یعنی قطع دست و پای جانبازان برای خمینی،برای اسلام،برای ناموس،برای این آب و خاک.برای اسلام را باید درشت بنویسم،چون صدام و کسانی که به ما حمله کردند مسلمان نبودند و یاوه گفتند کسانی که جنگ را " برادر کشی " نامیدند.هزینه یعنی ۳۰۰ شهید مطهر نیروی انتظامی و

بسیج در ۸ ماه جنگ نرم.<< ۳۰۰ >> به نیابت از ۳۰۰ هزار شهید و << ۸ >> به نیابت از ۸ سال دفاع مقدس.هزینه این هاست،هزینه ی من تیله بازی است.البته شاید من اشتباه می کنم که به ۳۰۰ هزار شهید دفاع مقدس،شهید می گویم.نه این ها شهید نیستند.شهید باید ندا آقا سلطان فریب کار باشد،یا شاید شهید آبراهام لینکن.چقدر زیبا و پر معنا بود آقای خاتمی،شهید آبراهام لینکن گفتنت،خون به دل ما و این رهبر مردم کردنت.نه ما اشتباه می کنیم که به رجایی می گوییم شهید.امام اشتباه کرد که گفت:اگر رجایی رفت خدا هست.شهید فقط شهید لینکن.حالا کندی را با هم کنار می آییم،شما پسند کن.وقتی بسیجی واقعی بشود همتی که بعد از چند ماه با رنگ پاشیدن بر صورت آن عزیز،سیرت نا شریف خود را به نمایش بگذارید،لینکن و کندی هم شهید می شوند دیگر.راستی کسانی که جنگ را برادر کشی خواندند،واقعا معنی شهادت را می فهمند که به لینکن صهیونیست هم شهید می گویند؟نه،شهادت لیاقت می خواهد.در چشمان شهدای ما نجابت موج می زد و در چشمان به سقط رفته های آمریکایی شرارت.در چشمان مردم ما هم نجابت فوران می کند.نه من نمی خواهم هندوانه زیر بغل مردمم بگذارم.مردم ما که یکی از آن ها من باشم سر تا پا ایراد دارند،مخصوصا حامیان موسوی که یا شاه دوستند،یا خائن اند یا فریب خورده.اما یک تار گندیده ی موی ایرانی را با کل ممالک استکباری عوض نمی کنم.زور نزنید،عوض نمی کنم.من چشمان زیبای رهبرم را که اکثرا هم پوف دارد را با چشمان اوباما عوض نمی کنم.بوش که جای خود دارد.چشمان رهبرم نجابت دارد و چشمان اوباما شرارت و حقارت و عقده در برابر اسلام و ایرانی.ما هم اتفاقا نمی خواهیم سر به تن اسکتبار باشد.ما هم از دست پرورده ی استکبار در ایران ( سران فتنه ) که شلم شوربایی است برای خودش،دل خوشی نداریم.مهندس اصلا فکرش را می کردی که کنار شیخ،اپوزیسیون را تشکیل بدهی؟مهندس تو کجا،شیخ کجا؟رقم شیخ به رقم تو می خورد؟تو مثل شیخ با مزه هستی که نیستی.چه شباهتی غیر از دست در کاسه ی فتنه داشتن تان با هم مشترک است،من نمی دانم.البته

بیش از این نباید سران فتنه را زنده نگاه داشت.سران فتنه را امام حسین کشت،ما کشته به دستان مبارک حسین (ع) را زنده نمی کنیم.بیش از این نباید راجع به فتنه گران حرف زد،یک هو دیدی باورشان شد که زنده هستند.آقایان سران فتنه با این که شما حلوا شکری سران استکبار از جمله اسراییل شده اید اما ما مرده ی شما را زنده نمی کنیم.

گفتم اسراییل،این جمله را هم بگویم که اجرای عدالت،شیرین ترین و لذیذ ترین طعم دنیاست و من جانم را فدای این طعم می کنم حتی اگر تیغ تیز عدالت روبروی من قرار بگیرد.جهان با عدالت یعنی جهان بدون اسراییل،بدون تفکر آقاییت بر دنیا.

جهان با عدالت یعنی اسلامی که بر دنیا سیطره پیدا کند که البته پیدا خواهد کرد،هر چقدر که آمریکا و اسراییل جلوی این امر را بگیرند.هر چقدر که برنامه درست کنند و ذهن انسان های ساده و دل بیمار بعضی ها را به سمتی بکشند که بگویند:اسلام بدترین و متحجر ترین دین دنیاست.اسلام خودش به طور خودکار جلو می رود،شما زورتان را بزنید،هر چه بیشتر بهتر.دیوانه ها هر چه تمام قدتر جلوی اسلام قد علم کنید،رشد اسلام را موجب می شوید.شما قد علم کنید،علم عباس بلندتر از علم شماست.الم ما قد علم کردنتان را خواهد شکست.شما زورتان را بزنید.

من حرفم را پس می گیرم.‏

من می خواهم حرفم را پس بگیرم.من می خواهم تیتر این مطلب را بزنم:مباد که مانند مردم ژاپن نباشیم.من می خواهم بگویم دم مردم ژاپن گرم.من می خواهم بگویم خاک بر سر آن ایرانی های بی غیرتی که مثل سگ از آمریکا و اسراییل و انگلیس و بقیه کشور های قلدر ( لعنت الله علیه ) می ترسند ولی از خدا نمی ترسند.من می خواهم بگویم خاک بر سر آن ایرانی هایی که ایرانی نیستند و فقط ادعای وطن دوستی شان گوش فلک را کر کرده.من می خواهم بگویم متاسفم که با شما کسانی که در ظاهر ایرانی ولی در باطن آمریکایی هستید در یک کشور زندگی می کنم.من متاسفم که همان هوایی را استشمام می کنم که شما آن را کثیف می کنید.من عاشق ژاپنی ها هستم و حاضرم رگ هایم را بدهم برایشان.من وقتی ژاپنی ها را در تلویزیون می بینم غش و ضعف می کنم برای شان و بلا استثنا هر دفعه می گویم:حیف نیست که آمریکایی زنده باشند و شما بمیرید؟کل مملکت آمریکا فدای شما ژاپنی ها بشود.و هر دفعه خانواده و فامیل هایم وقتی این حرفم را می شوند انگار که به ناموس شان اهانت کرده باشم قرمز می کنند.وای بر من که غیر مادرم میان یک سری خائن زندگی می کنم.خدا این هم زندگی بود برای من درست کردی؟

به خدا قسم یک تار گندیده ی موی سر دختران ژاپنی را (همان دخترانی که گه گاهی سرباز های آمریکایی که در آمریکا پایگاه دارند به آن ها تجاوز می کنند) به بعضی از دختران و زنان این مرز و بوم نمی دهند.مردم ژاپن گرچه در حال حاضر با خفت در کنار آمریکایی هایی که به زور در کشورشان پایگاه دارند زندگی می کنند،اما حس نفرت از آمریکایی ها را به طور ژنتیکی به فرزندان شان انتقال می دهند.شما اما یادتان رفته که آمریکا با ما چه کرد.یادتان رفته کاپیتولاسیون را،آن لکه ی ننگ سیاسیون را.یادتان رفته کودتای ۳۲ را.یادتان رفته ۸ سال دفاع مقدس را.یادتان رفته چادر از سر زنان کشیدن را.یادتان رفته ... .یکی برگشت به من گفت:این ها گذشت.گفتم:نه،هنوز نگذشته.هنوز جانبازان شیمیایی ( که کف پایشان میان دو چشمم ) هستند که تکه تکه های جگر شان را با خون بالا آوردن پس می دهند.هنوز زخم هایی که آمریکا بر تن ما نهاده،بهبود نیافته که آشتی آشتی بریم تو کشتی.بگذارید حالا مثال های فرا ملی بزنم.مگر وقتی شما سبز ها میان پرسش ها و استدلال هایم گیر می کنید برایم شعر سعدی را نمی خوانید که سر در سازمان ملل است؟پس من حقوق بشری مثال میزنم.آقایان آمریکا پرست،هنوز در ناکازاکی و هیروشیمای ژاپن به خاطر اثر بمب اتم،کودکان معلول به دنیا می آیند.هنوز بعد از جنایاتی که در حق ژاپن انجام دادند،باز هم به دختران ژاپنی تجاوز می کنند.ابوغریب هنوز باز است آقایان.گوانتانامو نشان می دهد که کسانی که مدعی حقوق بشر در دنیا هستند خود نقض کننده ی حقوق بشر در دنیا هستند.غزه نشان داد که تا وقتی اسراییل،مقر سازمان ملل را در غزه نزده بود محکوم به جنایت نشده بود.مدعیان حقوق بشر اکنون اسراییل بچه کش است.چشمان تان را باز کنید.این گوری که شما بر آن گریه می کنید خالی از مرده است.آقایان،بصیرت هم چیز خوبی است.غیرت هم خوب است.خوشا به حال دولت ژاپن که مردمش غیرت مندند.مردم ژاپن رسمی دارند به نام << هارا گیری >> که اگر عمدا یا سهوا خیانتی در حق مردم یا کشورشان مرتکب شوند با شمشیر به بدترین شکل خودشان را می کشند.ما فقط در حرف وطن دوستیم.ما اگر وطن دوست بودیم،آمریکا از زبانمان می افتاد.این ها را گفتم اما باز بی غیرت گفت:آمریکا اگر بخواهد به ما حمله کند،دو روزه ایران را می گیرد.من هم جای دوست و دشمنانم خالی مقداری خندیدم و گفتم:به ما حمله کند؟گفت:آره.گفتم:۲۹ سال پیش حمله کرد،بهش گفتیم دنیا دست کیه.گفت:آن موقع عراق بود،اما حالا همه می آیند.گفتم:عراق بود و ۶۶ کشور که شبانه روز حمایتش می کردند.ما آن موقع مگر چه داشتیم؟تانک هایمان را از آن ها به غنیمت می گرفتیم.تانک های آن ها گیریس اش خشک نشده بود می افتاد دست ما.خمینی چه زیبا گفتی:بعضی ها می آیند به من می گویند که عراق مجهز است،عراق چه و چه.اتفاقا خیلی خوب است عراق مجهز است،ما تجهیزات شان را پس می گیریم.حاج احمد متوسلیان شهید،من می ترسم که در گوش شان بزنم.آن وقت آمار می دهند که هر ۵ ثانیه در ایران حقوق بشر نقض می شود.تو که فقط از خدا می ترسیدی بیا و یک در گوشی بزن زیر گوش این ها تا هم برق ۳ فاز از کله ی این ها بپرد،هم جگر من خنک شود.زخم معده گرفتم از دست بعضی خوش غیرت ها.شما غیرت را کفن کردید،شما وطن پرستی را خجالت زده کردید.شما معنی تازه ای به مبارزه با قلدری و استکبار داده اید.ما را شرمنده کردید.خواهشا انقدر به نفع مردم و کشورتان فعالیت نکنید،خوش به حالمان می شود.

انتهای مطلبم را با یک آرزوی دست نیافتنی به پایان می رسانم.خدایا کاش من در ژاپن به دنیا آمده بودم.

" آ " مثل آقا زاده‏

 شاید این نامه،سخنی باشد با رییس جمهور

 

سلام آقای رییس جمهور.رییس جمهور منتخب مردم با ۲۴ ملیون رای.من که به همه گیر داده ام،امروز هم می خواهم به شما گیر بدهم.می خواهم با شما درد و دل کنم. تو اشتباه کردی که به آقا  زاده های گرامی و  عزیزتر  ازمردم پاپتی شهید داده گفتی :ما هر کجا که پا می گذاریم به دم یکی از این آقا زاده ها بر می خوریم،این حیطه ی دمتان را مشخص کنید تا هم ما کارمان را بکنیم هم شما دمتان راحت باشد.آخر حیف نیست پایت را می گذاری روی دم به این قشنگی؟.آخر مگر چه ایرادی داشت که آقا زاده ها نفت ما پا پتی ها را ببرند کشتی کشتی؟نه،ما انقلاب کردیم که نفت مان دست آمریکا نباشد،حالا اگر آقا زاده ها چپو کردند،فدای سرشان.آقا زاده یعنی چی؟یعنی همین دیگر.ملت ایران سال هاست که از شنیدن آقا زاده ها حالت تهوع می گیرد.الرژی دارد به این اسم.ولی خوب محمود جان،اگر پایت را از گلیم ات دراز تر نمی کردی و کاری به دم آقا زاده ها نداشتی،می دانی الان چقدر راحت بودی؟الان به جای آن که تو با آن ها مبارزه کنی،آن ها با تو مبارزه می کنند.سرشان به کار خودشان گرم بود و نفت ما را می بردند،تو مجبورشان کردی که علیه ات فعالیت کنند.و انصافا چه فعالیتی.این همه نیرویی که برای سرنگونی تو خرج کردند برای نابودی انگلیس خرج می کردند انگلیس که هیچ،دنیا را هم می توانستند تسخیر کنند.اگر مثل خاتمی کاری به کارشان نداشتی،اتفاقا هم محبوب بودی هم محجوب.نگاه کن،الان از محبوبیت خاتمی کاسته نشده،از محبوبیت توست که کاسته شده.

ای بابا،آقای احمدی نژاد چرا به این بندگان خوب خدا تهمت میزنی؟چرا دروغ می گویی که ۴۵ ملیارد دلار بدهی معوقه است به بانک ها.خیال کردی چرا عوام فریب شدی؟چرا قانون گریز شدی؟چرا مخالف آزادی بیان شدی؟چرا برایت جک درست می کنند؟خوب کاری به کارشان نداشته باش.یک آب باریکه ای دارند،شما هم این آبشان را گل آلود کردی که چه؟که برای خودت ماهی انتخابات بگیری؟آخر ۲۰ ساعته کار کردن برای مردم انقدر ارزش دارد که به بندگان نیک و شریف خدا تهمت بزنی؟.مگر نفت مردم را بردن جرم است؟کجا جرم است؟اگر جرم بود که این ۲۰ سال یکی به خر مرادشان لگدی میزد.حالا تو آمده ای که چه؟که به خرشان اسائه ی بی ادبی کنی؟کروبی هم گفت:جلوی یک مرد شریف (منظور مهندس )،زنش رو در بیاری ( منظور مدارک پروفسور زهرا رهنورد) اینجوری اینجوری کنی،هر چه خواستی به همه بگی بعد انتظار داشته باشی کسی چیزی بهت نگه.وقتی گفت شریف،یاد آن شریفی افتادم که وقتی در ایتالیا کسی بر علیه مافیا شکایت می کرد می گفتند:ایشون آدم شریفی هست،خجالت نمی کشی بر علیه شون شکایت کردی؟

تهمت زدن کار خوبی نیست آقای احمدی نژاد،مگر نشنیدی که آیت الله هاشمی رفسنجانی در دانشگاه مشهد گفت:مهدی خیالش از پرونده هایش راحت است؟.راحت است که هر چه قوه ی قضایه احظاریه می فرستد انگلیس،ایشان جایشان قرص و محکم است و حتی عید هم قصد ندارند تشریف بیاورند ایران کنار خانواده شان.ایرادی ندارد که.خانواده شان می روند انگلیس،آن جا عید را دور هم هستند.آقا مهدی خیالش تخت است،آن کسی که باید بترسد منم.منم که دارم از ایشان مطلب می نویسم.( من هم البته خیالم تخت است،چون خدا را ناراضی نساختم.این برایم مهم است و منافع کشورم و منافع اسلام.به هر که برخورد فدای سر حق گفتنم ).آن که باید نگران باشد تویی؟امسال پشت سر هم طرح های افتخاری را کلید زدی،سال بعد چه می کنی؟سال بعد و بعد و بعدش را از خجالت ات در می آیند جناب رییس جمهور.آن دمی که گفتی کار دارد به کارت و همه جا هم یک نمایندگی برای خودش دارد.برای همین هاست که می گویم می گذاشتی لفت و لیس شان را ادامه دهند.این جا دیگر تنهایی.اینجا دیگر ۲۴ ملیون رای ات هم نمی تواند کاری کند.اینجا با خواص بی خاصیت روبرو هستی و بر اندازان نظام و اسلام که ادعای مسلمانی شان گوش فلک را کر کرده و دل سوزی شان برای نظام.خدا را شکر که شما رییس جمهور هستی.من اگر جای تو بودم و کثافت کاری این ها و این همه توقع و تهمت و تخریبی که نامش را نقد گذاشته اند را می دیدم در جا استعفا می دادم.رگ منم به مردمم کشیده.آن جا که پای سهم تلاش برای این آب و خاک و هزینه دادن و آبرو گذاشتن می شود می گوییم به من چه،ولی وقتی پای پرادو سواری می آید ما هم مدعی می شویم و تحلیل می کنیم و زمین را به آسمان می بافیم که عجب حکومت بدی داریم.چرا؟چون پرادو زیر پایمان نیست.آقای احمدی نژاد،برادر عزیزم،شایسته ترین فرد برای ریاست جمهوری،رییس جمهور محبوب من،متاسفم که به شما رای ندادم.متاسفم که خواستم در دور دوم به میر حسین رای بدهم.متاسفم که چهار سال آینده باید به آقای قالیباف رای بدهم.قالیباف انسان ساعی است و خدمت گزار،انسان بی نهایت سیاست مدار است،اما احمدی نژاد نیست.حال من تاسف دارد،اما حال کسانی که به موسوی رای دادند و مثل چی پشیمانند بدتر از من است.آقای احمدی نژاد،شما به حقیقت نژادتان به احمد ( صفت محمد مصطفی (ص) پیامبر اسلام ) رفته.

<< آ >> شاید یعنی فائزه،یعنی مهدی.شاید یعنی شهرام جزایری.آخر یادم هست کسی گفت:من راضی نیستم کسی به من تهمت بزند،اگر چیزی به نام من هست مدرکش را بیاورید.این حرف ها بیخ گلوی من و مردم مثل تار عنکبوت چسبیده بود و داشت خاک می خورد،جرات گفتنش را تو نشانمان دادی.

آقای احمدی نژاد،آرزوی توفیق ات را در برابر آقا زاده

مدیریت بهشت زهرا خسته نباشید.

مدیریت بهشت زهرا گند زده.منافقین یک _ مدیریت بهشت زهرا صفر.بهشت زهرا رو دست خورد از منافقین،آنجا که کشته های شورش سبز را نه در قطعه ی منافقین که در قطعه ها ی عادی بهشت زهرا خاک کردند.مرده های منافقین اگر ندا را در جمع خود داشتند کلی کیف می کردند،چرا از چنین حظی محروم شان کردید؟راست می گویند این بنده شیطان ها،جمهوری اسلامی واقعا ظالم است.ظلمی از این بزرگ تر که حق را به حق دار نرساند؟حق اگر به حق دار رسیده بود ندا و بقیه کشته های سبز در قطعه ی منافقین بودند و ۳۰۰ شهید بسیج و نیروی انتظامی در قطعه ی شهدا.شاید راست می گفت دوست من که ظلم به سویه،عدالت است.از این طرف به فتنه گر ها ظلم کن و از آن طرف به ۳۰۰ شهید.ندا در همان قطعاتی خاک شود که شهیدان نیروی انتظامی.باز هم می گویم،در عجبم از زمین که چگونه کشته های شما را در خود پذیرفته.انگار کشته های شما طبع زمین را مسموم نکرده که شما را قی کند و پس بزند.به شما اگر رو بدهیم،کشته های خود را شهید که می کنید هیچ،پس فردا مدعی می شوید که آیت الله صانعی امام حسین  را در خواب دیده که می فرماید:ندا با من محشور خواهد شد.حتی پا را از این هم فراتر می گذارید که پیغمبر عظیم الشان اسلام فرمود: ندا من اهل بیتی.به شما اگر رو بدهیم،اینجا را آنتالیا نمی کنید،می کنید لس آنجلس.شهر مواد و سکس.شهر زن های خراب،شهر فساد و شراب.البته در زبان ما لس آنجلس می شود شهر فرشتگان.اف بر شما که فاحشه ها را فرشته خطاب کردید.اف بر شما که منافقین را شهید نام دادید.شهید های شما زنده ای است که برایش ختم می گیرید و مهندس هم در ختم اش شرکت می کند.شهید های شما ترانه موسوی است که کانادا زندگی می کند ولی در تهران به او تجاوز می شود.کروبی هم جکی است برای خودش. خدا شیخ را از ما نگیرد.حسین قدیانی که بالاترین هر چه از دهانش در آمده نثارش کرده،چه زیبا گفت که من در قطعه ی شهدا،فاتحه می خوانم و در قطعه ی منافقین سوره ی منافقون.

کشور های خارجی و رسانه هایشان چرا داد و بیداد کنند؟چرا پول الکی بدهند برای برنامه سازی بر علیه ما؟چرا هالیوود فیلم های ضد ایرانی و ضد اسلامی بسازد؟دیگر << بدون دخترم هرگز،سنکسار ثریا و ۳۰۰ >> را بسازند که چه؟مهندس و ممد تمدن و شیخ از هزار فیلم بهترند.خودشان فیلمند.استحاله ی فرهنگی را الان هالیوود هدایت نمی کند،زحمتش افتاده روی دوش سران فتنه و عجبا که دست هالیوود را از پشت بسته اند.

در اروپای مهد دموکراسی،این مردک سارکوزی،خانم بازی می کند و در کشورش قانون منع پوشش به تصویب میرسد و بعد راجع به کشور ما مهملات می بافد که حقوق اقلیت های مذهبی رعایت نمی شود.به شما ها اگر رو بدهم حقوق بهایی ها که هیچ،حقوق شیطان پرستان را هم می خواهید.آخر شیطان پرستی هم دینی است برای خودش.راستی یادمان باشد که حقوق همجنس بازان را ادا کنیم تا حقوق بشر نقض نشود.پس فردا هم باید حق حیوان باز ها را بیش تر مسلمان ها قرار دهیم تا آزادی به مسلخ نرفته باشد.یکی به من بگوید انگلیس که ادعای حقوق بشری اش منتهی علیه خر را پاره کرده،گند بابی سانز را چگونه می خواهد جمع کند؟.

در اروپایی که بعضی ها دکمه ی ذوب در غرب زدگی شان اجازه ی اندیشیدن نمی دهد،همین دیروز،برلوسکنی هر چه آداب دیپلماسی ای که از صهیون ها یاد گرفته بود،روی خبرنگاری پیاده کرد.تازه وزیر امور خارجه اش هم با کتک و فحش سعی کرد نهایت احترام  به آزادی مطبوعات و حقوق شهروندی را رعایت کند،خبرنگار بیچاره را از جلسه انداخت بیرون. آقای احمدی نژاد،این جا در جلسه ی هفتگی ات با خبرنگاران از تو سوال می کنند که ما خیلی وقت است کاپشن معروف تان را ندیدیم و تو هم در کمال آرامش جواب شوخی شان را دادی که شیفت شما به روزهایی که کاپشن می پوشم نمی خورد.انشا الله دفعه ی بعدی. آقای احمدی نژاد،این جا تو جرات داری به خبر نگار بگویی تو؟خیال کرده ای اینجا ایتالیا است.همچین حالی بدهند بهت که فکر گفتن بالا چشمتان ابرو است هم نیفتی.این جا چپ و راست روزنامه تعطیل می شود و انجمن چی چی گفته که ایران بیش ترین روزنامه نگار زندانی را دارند.راست می گوید یکی بزند در دهان این مفسد فی الارض،برلوسکنی.

باز هم قلم من مرا برد آنجا که دلش خواست.لب کلام می خواستم بگویم:دم مدیریت بهشت زهرا گرم.اسم زهرا (س) روی این قبرستان است و کسانی مثل کشته های سبز ها در آن جا خاک شده اند.

دال مثل دروغ گو

۱۹خرداد ۸۸:اگر تقلب نشه،موسوی اول میشه.

 

صبح ۲۲ خرداد ۸۸:خانم عفت هاشمی،همسر آیت الله هاشمی:اگر موسوی نشد تقلب شده.مردم بریزن تو خیابون.

 

۲۵ خرداد ۸۸: رای ما رو دزدین،دارن باهاش پز میدن.

۸ تیر ۸۸ ( نماز جمعه به امامت آیت الله هاشمی ) :نماز خواندن دختر و پسر کنار یکدیگر و همین طور اقامه ی نماز با کفش.سر دادن شعار بعد از اقامه ی نماز و درگیر شدن با نیروی انتظامی

۲۷ شهریور ۸۸ ( روز جهانی قدس ) : در روزی که برای مردم فلسطین نام گذاری شده،شعار " نه غزه،نه لبنان،جانم فدای ایران " و روزه خواری در انظار عمومی با نوشیدن آب

۱۳ آبان ۸۸ ( روز دانش آموزی و  تسخیر لانه ی جاسوسی و روز جهانی مبارزه با استکبار ) : سر دادن شعار " نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی " در داخل و اهدا یادمان به سفارت آمریکا در کشور های خارج از کشور برای عذر خواهی از اشغال لانه ی جاسوسی.پایین کشیدن بیلبورد عکس رهبری و لگد مال کردن آن در دانشگاه مشهد و سر دادن شعار " خامنه ای قاتله _ ولایتش باطله"  *

۱۶ آذر ۸۸ : پاره کردن و آتش زدن  عکس امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و دکتر احمدی نژاد.شعار " دولت جنایت می کنه _ رهبر حمایت می کنه"

۶ دی ۸۸ ( عاشورا ) : کف و سوت و رقص در عاشورای حسینی و آتش زدن بانک صادرات.آتش زدن هیئت و قرآن.سنگ سار کردن نماز گزاران عاشورا و مضروب ساختن امام جماعت ظهر عاشورا،حجت الاسلام صالحی.کشیدن چادر و رو سری از سر زنان و مادران شهید.هلهله و شادی در بیت جماران امام خمینی،شب عاشورا در حال سخنرانی آقای خاتمی.تظاهرات در نجف آباد و شعار " ابا الفظل علمدار  خامنه ای رو بر دار "

                                                                 ******

نه آقای سید خندان.ما قبول نداریم که در روز ۱۰ اسفند ۸۸ گفته اید: ما دلمان برای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی می سوزد.شما دروغ می گویید.شما اگر ذره ای این نظام را دوست داشتید،هرگز با جورج سوروس مذاکره نمی کردید.شما اگر دلتان برای نظام می سوخت،وقتی علاوه بر اوباما و نتانیاهو،رقاصه های فراری هم از جنبش تان دفاع می کردند به خود می آمدید.شما بی خود می گویید:ما دشمنان بزرگی داریم،جمهوری اسلامی دشمن دارد،ایران دشمن دارد. بزرگ ترین دشمن نظام شمایید آقای خاتمی.شما وقتی تقاضای رفراندم کردید بزرگ ترین دشمن داخلی نظام شدید.آقای خاتمی،خواهش می کنم شما دیگر حرف ار علی (ع) نزنید.من هنوز دست دادنتان با زنان خارجی را آن هم در لباس روحانیت فراموش نکردم.هیچ کس فراموش نکرده.می دانید چیست آقای خاتمی؟در وبلاگ یکی از طرفدارانتان که چرخ می زدم،در پاسخ به کسی گفته بود:شما ها فکر کردید مسلمان تر از ما هستید؟فکر کردید بیش تر از ما ایران را دوست دارید؟ ما اگر به میزان شما مسلمان نباشیم از شما کم تر نیستیم و اگر بیش تر از شما دلمان برای کشورمان نسوزد،از شما کم تر نمی سوزد.به قول شیخ از خدا بی خبر،به شما که عرض کنم:شما که راست میگی.اما اسلام شما اسلام آمریکا است.اسلامی که آمریکا تحسین اش کند،می شود شمایی که طرفداری از اسراییل بچه کش می کنید.شهید آوینی گفت که در آینده جنگ ما با استکبار،نه جنگ سخت که جنگ اسلام ناب است با اسلام آمریکایی.آری شما دروغ نگفته ای که مسلمانی.مسلمان هستید،اما از نوع آمریکایش.نوعش را ما اشتباه متوجه شدیم.عیب از ما بود که برطرفش کردیم،شما به فرستنده های خود دست نزنید.وقتی صدای آمریکا،کشته های شما را شهید بخواند،آیا نباید به شما گفت مسلمان آمریکایی؟ و وقتی آیت الله منتظری فوت می کند و بلافاصله کاخ سفید آمریکا اعلامیه میدهد و در مناقب ایشان قلم فرسایی می کند و آخر سر اعلام می دارد که انتخاب جایگزین ایشان برای هدایت جنبش سبز،کار مشکلی است،نباید بگوییم مجتهد آمریکایی؟ وقتی بوش کوچک می گوید:اصلاح طلبان،خط مقدم آمریکا در ایران هستند و شما هم سکوت می کنید،ما نباید بگوییم که شما با استکبار هم کاسه شده اید؟باز هم بگوییم انشا الله که گربه است؟باز هم بگوییم احتمالا ما اشتباه کرده ایم؟.ما خیلی وقت است به خود آمدیم،شما هم به خود بیایید به نفع خودتان است.

 

دم حاج مجید سوزوکی گرم که گفت:من دختر حاجی رو بدون این خاک نمی خوام و شما سبز ها این خاک رو بدون حضور آمریکا.

شما دیگر نگویید:بروید و از کسانی که سیلی خورده ی نظام گذشته هستند و عشق به امام داشته اند بپرسید بین خود و خدای بزرگ،وجدانتان را حاکم کنید،آیا آن چیزی که در متن جامعه می گذرد همانی است که ما می خواستیم یا مشکلاتی در این زمینه وجود دارد؟.

نه آقای خاتمی،شما حتی یک سیلی هم برای انقلاب در نظام گذشته نخوردید.شما هیچ ارادتی به امام نداشتید و الا مشاور شما،اکبر گنجی نمی گفت:افکار امام را به موزه انتقال بدهیم.آقای خاتمی،من جای شما خسته شده ام.من خسته شده ام که شما آبراهام لینکن (یکی از رییس جمهور های آمریکا )، را شهید بنامی و بعد هم صاف در چشمان ما نگاه کنی و دم از علی بزنی.شب عاشورا با اجازه ی آقای سید حسن خمینی بروی جمکران و از حسین (ع) حرف بزنی.آبراهام چه رابطه ای با حسین دارد آقای خاتمی؟حسین تشنه لب شهید شد و آبراهام در کسوت یک صهیونیست مرد. شهید،محمد ابراهیم ( لفظ عربی آبراهام ) همت بود که می گفت: ما بدهکار انقلاب هستیم،نه شمایانی که طلب کار انقلابید.همان همتی که طرفداران شورش سبز می گفتند او و باکری بسیجی واقعی هستند.همان بسیجیان واقعی که باز هم از شر افراد شورش تان در امان نماندند.برای طرفداران شما،بسیجی واقعی و غیر واقعی یکی است و مستحق اهانت.آن شعار خالی از عمل که بسیجی واقعی _ همت بود و باکری،برای این بود که بسیج را بکوبند.برای شما اگر تفاوت داشت،همت را هتک حرمت نمی کردید.شما جنس شناس نیستید.جنس واقعی و غیر واقعی برایتان فرقی ندارد.آری من هم قبول دارم.همت بسیجی واقعی بود.همت اگر بود پوست تان را کنده بود.همت اشک عراقی ها را در آورده بود و در تمام فیلم ها و حتی وصیت نامه اش،توصیه به پشتیبانی از ولی فقیه ای کرده که شما می خواهید سر به تنش نباشد.

من خسته شدم از این آشکارا دروغ گویی تان،از آشکارا دو رویی تان.حوزه علمیه باید شرم سار باشد از تحویل شما به جامعه ی روحانیت.اگر خروجی حوزه ی علمیه،شما و امثال شماست،بهتر است درش را تخته کنند.من خسته شدم از صبر حوزه ی علمیه.از سکوتش در برابر شما و آقای کروبی.اگر بخواهد این گونه که گذشت آینده ی ما هم بگذرد،من هم باور می کنم که این مملکت قانون ندارد.من هم باور می کنم که ولایت فقیه،ولایت پیامبر نیست.باور می کنم که امام اشتباه کرده که این جمله را گفته.آقای جوادی آملی لاریجانی،رییس محترم قوه ی قضاییه.دست شما درد نکند.شما دیگر چرا؟شما چرا سکوت کردید؟ما کم از سکوت قانون شکنان خواص نام می کشیم که شما هم بر جنایت آقایان فتنه و اعمال و انصارشان شیوه ی سکوت را برگزیده اید؟حیف که " آقا " را دوست دارم و روی مدیریت و درایت و سیاست و دین داری اش قسم می خورم، و الا از ایشان هم گله می کردم

که چرا فتوای در هم پیچیدن تومار شما بی همه چیز ها را نمی دهد.

آقای موسوی شما اما قضیه تان فرق می کند.شما اگر روزی هزار بار اعدام شوید کم است. همین شیوه ای که با شما برخورد می کنند،بهترین شیوه است.بی عزتی و منفور بودن نزد ملت،هر ثانیه اش برای شما از هزار بار اعدام بدتر است.از آن بدتر لعن سید الشهدا برای تان خفت بار ترین ناسزا است.

 

شیخ طناز،کمدین بزرگ عصر ما،صدا و سیما اشتباه می کند این همه پول می دهد به مهران مدیری تا برای ما برنامه ی روتین طنز بسازد.مهران مدیری تا وقتی مهران مدیری بود که شما نبودی. وقتی گفتی:من دولت احمدی نژاد را قبول دارم چون رهبر تنفیذ کرده،من نه تنها ناراحت نشدم که اتفاقا راهی بیمارستان شدم از بس خندیدم.خدا شما را از جمهوری اسلامی نگیرد.شما حکم شیشه ی عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی را دارید.خدا شما را برای روده های ما که قرار است از افاضات شما بریده شود حفظ کند.جان خودم شما نباشید،یاد چک های پاس نشده مان می افتیم.

 

توضیح: اقدامات شرم آور فرقه ی سبز،به همین چند مورد ختم نمی شود.اقدامات دیگری هم بود که چون تاریخ دقیق اش را نمی دانستم،از بیانش خود داری کردم.اقداماتی مثل نامه ی شیخ و ادعای تجاوز،