ما خوب یادمان هست اگر شما آلزایمر گرفته اید.

آقای موسوی فکر کرده اید یادمان رفته نامه ای که به حضرت امام نوشتید و گفتید بودجه ی مملکت به زیر صفر رسیده و امام ناچار به پذیرفتن زهر نامه (قطع نامه) شد؟بیایید،بیایید دفاع کنید که امام و مردم داغ بودند و نمی فهمیدند که جنگ چه بلایی سر ایران می آورد و شما ایران را نجات دادید و باید سپاس گزار شما باشیم.خیال کرده اید یادمان رفته که تن رقاصه ها و  ... ها رنگ سبزی را پوشانیدید که رنگ حسین (ع) بود؟فکر کردید فراموش کردیم طرفداران شما گردن سگان شان پارچه ی سبز بستند؟پارچه ی سبز بر علم علم دار بسته شده بود،چگونه از گردن سگان که پاپی صدایش می کردند سر بر آورد؟

شیخ طنز پرداز ما،جوک قرن ما،کسی که جایش در بخش طنز صدا و سیما سخت خالی است،قول میدهم پایت به صدا و سیما برسد روی همه ی طنز پردازان بزرگ دنیا را کم خواهی کرد.چارلی چاپلین کیست در برابر تو؟لورل و هاردی؟این ها باید بروند جلو بوق بزنند.شیخ ما که برای تو لاسیبیلی در دادیم و برای مفرح بودنمان عطای محکوم کردنت را به لقای دستگیر نشدن ما از طرف قوه ی قضاییه بخشیدیم،اما تو چه فکر کردی؟.فکر کرده ای مردم ما یادشان رفته که رییس بنیاد شهید بودی و در آنجا زندان زنان درست کردی؟فکر کردی یادشان رفته که حالا برای ما قپی در میکنی که تجاوز شده؟تجاوز را تو در بنیاد شهید راه انداختی.من از دوست خوب و عزیز و با غیرتم میلاد عسگری عذر می خواهم.به او قول داده بودم بحثی راجع به این قضیه نکنم اما نتوانستم.من از فرزندان شهید عذر می خواهم.من از همه عذر خواهی می کنم برای نوشتن سطور بالا.از آن ها که گریه کردند برای این شقاوت ماضی و حماقت حال و مستقبل پوزش می طلبم.آری راست می گویی کروبی،تقلب شده.وگرنه چه کسی به تو رای می دهد وقتی بداند جنایات تو را.آری جمهوری اسلامی مقصر است که چرا تو را زنده گذاشته و به تو مجوز کاندیدای ریاست جمهوری را داده.گل باید گرفت شورای نگهبان را.نه من قبول ندارم که از ۱۲ نفر اعضای شورای نگهبان،۷ نفر طرفدار احمدی نژادند.به نظر من هر ۱۲ نفر طرفدار کروبی بودند.شیخ میدانم تعجب کردی که چقدر رای بالا آوردی و  ۳۰۰ هزار رای جمع کردی و برای همین گفتی تقلب شده.اگر تقلب نشده بود که جز رای خودت رای دیگری نداشتی شیخ.به نظرم شورای نگهبان برای یک برنامه ی طنز خفن ۳۶۵ روزه ی یک ساعته تایید صلاحیتت کند درست ترین کار را انجام داده و ما اشتباه قبلی اش را می بخشیم.

آقای محسن رضایی فکر کرده اید چرا هر دوره در انتخابات ریاست جمهوری شرکت میکنید و از آخر اول می شوید؟به خاطر آن نامه ای که به امام نوشتید برای جنگ جناب جام زهر.آن جام زهر کار دستت داده و میدهد.خیال کرده اید مردم ما فراموش می کنند نامه ی شما را؟.پسر شما که با اطلاعات محرمانه ی کشور به آمریکا گریخت و اطلاعات ما را به سیا داد و به لطف پارتی پدرش دوباره به ایران برگشت و مشغول کار در پست بالایی شد و دوباره گریخت را مگر مردم ما فراموش می کنند؟این را به شما بگویم آقای رضایی که شما برای ما ستاره نیستید.ستاره برای ما شهید همت است،شهید خرازی است.ستاره،همه ی شهدا هستند که آقا درباره شان گفت:با این ستاره ها می شود راه را پیدا کرد.آقای رضایی در این دوره جی پی اس آمده که راه را پیدا کنیم،شما با داشتن ستاره ها و جی پی اس چرا راه را گم کردید؟جی پی اس،بسیجی را به بیت رهبری نمی رساند،می رساند به کاخ سفید،میرساند به تل آویو.

جی پی اس ما شهدا هستند که مثل جی پی اس آمریکا نیست و ذرة امثقالی اشتباه نمی کند.شهدا من را یک راست از میان بر می برند به بیت رهبری و صدای آمریکا با کلی دنگ و فنگ به جهنم.کاش میشد که ستاره شناس می شدم تا بتوانم راه را پیدا کنم.خواص ما مجهز به هر سیستمی بودند الا خون شهدا،الا بصیرت،الا غیرت،الا شرافت،الا تذهیب نفس.

[[ بصیرت در گرانی است به هر کس ندهند ‎/ پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند ‎]].
فکر کردید یادمان رفته به امام گفتید تا ۵ سال دیگر هیچ پیروزی ای نخواهیم داشت.شما ها دیگر چقدر کار درست بودید که امام را با آن همه بصیرت و کیاست و سیاست و دور اندیشی فریفتید؟
بابا بی بی سی که سهل است،شیطان را باید تعلیم دهید جلسه ای دو ملیارد دلار.به شیطان توصیه می کنم حتما سر کلاس شما حاضر شود و تضمینی با شما کلاس بگیرد.شیطان نتیجه می گیری اساسی،انگلیس را هم بگذاری جیبت.

جناب استوانه ی نظام،فکر کردید مردم یادشان میرود که به امام نوشتید:مردم خسته شده اند و دیگر به جبهه نمی روند و وقتی مردم در عملیات مرصاد برای خمینی سنگ تمام گذاشتند در جوابشان گفت:اگر می دانستم این همه نیرو به جبهه می آید قطع نامه را نمی پذیرفتم.یادشان می رود نامه ی تهدید آمیز سال پیشتان به رهبری را؟فکر کردید فراموش می کنیم نماز جمعه ی تیر ماه ۸۸ را که دختر و پسر کنار هم نماز خواندند؟بعضی هم با کفش نماز خواندند.

آقای رییس بنیاد باران فکر کرده اید مردم،شهید آبراهام لینکن شما را فراموش می کنند؟فکر کرده اید صحبت با وزیر جنگ رژیم اسراییل را یادشان میرود؟یادشان میرود در لباس روحانیت با زنان ... دست دادید؟.یادشان رفته سهم دریای خزر را از ۲۰% به ۱۳ % کاهش دادید؟یادشان رفته دو سال در سایت نطنز را بستید؟.یادشان رفته هزار و یک گندی که زدید؟ آقای خاتمی،مردم باحالی باید داشته باشیم که این ها را دیده باشیم و شما را دوست بداریم.

سران فتنه باز می دانید چرا مردم از شما بیزارند و عاشق سید علی هستند؟چون همه ی شما در جنگ خیطی بالا آوردید و سید علی بود که با آن که امام ناراضی از رفتنش به جبهه های جنگ بود امام را راضی می کرد و به جبهه می آمد تا دل رزمنده ها به هم جواری رییس جمهور شان خوش باشد.شما فکر کردید مردم ما یادشان میرود؟شما سبزها فکر کرده اید بگویید جنگ برای این حکومت نعمت بود وگرنه ۶ ماه هم دوام نمی آورد ما خریم نمی فهمیم کی به کی است؟نمی فهمیم اگر جنگ دوست داشتنی نبود الان به کجاها رسیده بودیم؟.نمی فهمیم مضرترین عامل برای انقلاب نو پای ما جنگ بود؟با این حال ۳۱ سال است که امسال سال آخر حکومت است.من که قصد کرده ام به هیچ وجه ازدواج نکنم،اما محض نوشتن می گویم.روزی میرسد که ندیده ی من در وبلاگش به ندیده ی شما می گوید:شما فرزندان آنان هستید که ۲۰۰ سال پیش به جدم گفتند امسال سال آخر نظام است،پس این سال آخر کی می رسد؟من یک بار هم گفتم:از تاریخ ۵۷/۱۲/۲۷ که صدای آمریکا گفت تا دو ماه دیگر حکومت سقوط می کند،۳۱ سال است میگذرد.دو ماه می شود ۶۰ روز و از آن ۶۰ روز،۱۱ هزار و ۲۵۵ روز گذشته.مگر روز آمریکا چقدر با روز ایران فرق می کند که این ۶۰ روز نرسیده؟.شما فکر کردید ما رجز خوانی شما دست پرورده های آمریکا را فراموش کرده ایم؟ما ۳۱ سال است که به رجز خوانی شما ها عادت کردیم.شما محکومید به گفتن:امسال سال آخره و ما هم محکومیم به گفتن:۳۱ سال است که امسال سال آخر است.

آری مردم ما فراموش کار هستند،اما نه آنقدر که چند رو را از خالص تشخیص ندهند.آخ رهبرم،دور و برت را گرگان گرسنه گرفته اند و تو ناچار به سکوت هستی.
ای کاش می توانستی سکوتت را بشکنی و حق همه شان را کف دستشان بگذاری.ای ‎کاش میشد‎.‎
کاش سکوت علی گونه نمی کردی تا ببینی ما اهل کوفه نیستیم که تنها بمانی.رهبرا با این اوصاف فکر نکنم شکی باقی مانده باشد که نگهدار این نظام و مردم،امام زمان باشد وگرنه این انقلاب به دهه نمی کشید.فکر کنم پسر عمویم جای امام زمان و جنگ را اشتباه گرفته.رهبرم دوران سکوت برای حفظ همه چیز گذشت،اکنون وقت فریاد است.

بگذارید فضا را عوض کنم تا پسر عمویم از من شکایت نکند.‏
من با خاله ام شرطی بستم که البته تبدیل به قمار نمی شود.ما با هم سر سیاست بحث می کردیم که خاله ام گفت:این حکومت به سال نمی کشد.گفتم:به سال،شما بگو به قرن.میکشه خوبم میکشه.گفت:شرط؟گفتم:شرط.گفت:سر چی؟گفتم:هر چی تو بگی.گفت اگر حرف من (یعنی خاله ام درست بیاید تو (یعنی من) باید بروم دانشگاه.
گفتم قبول،و اگر نشد؟گفت تو بگو.گفتم به علت این که خیاط هستی تمام لباس هام رو میدم با پول خودت برام بدوزی.گفت قبوله.گذشت و گذشت تا ۲۲ بهمن شد و بعد از برگشتن من از تظاهرات،بهش تلفن زدم و گفتم:نبینم داغتو.گفت:کدوم داغ؟.گفتم: داغ ‎بی شمار‎ بودن ما را.‎گفتم خاله؟.گفت:هان.گفتم:شرط رو باختی.جوراب هام شدیدا پاره شدند.زیر پوش درست و حسابی ندارم،سال دیگه کی میرسه؟گفتم:لباس هایی که دوختی،وقتی پاره شد محاله بزارم یکی دیگه بدوزی.انقدر مجبورت می کنم که همون پاره رو بدوزی تا ثانیه به ثانیه پاره بشه و تو برام بدوزی تا دیگه الکی قول ندی.دیدم از خنده روده بر شده و صداش نمیاد.بعد که نفسش جا اومد (نفسش برگشت) گفت:اگر خطمون کنترل بود و دستگیرم کردند چی؟گفتم:پارچه ها میارم دم زندان و میزنم تو سرم و بهشون میگم:اینو (یعنی خاله ام) ول کنید،این لباس های منه.منو جاش ببرید زندان که جورابم،زیر پوشم و {{ ... }} پاره نباشه.انقدر خندید که نفسش به شماره افتاد.خلاصه کلی خنداندمش.

اینا رو گفتم که فکر نکنید من در بحث سیاسی بد اخلاقم.اگر طرفم با حال باشد و چرت و پرت نگوید کلی سر به سرش می گذارم.البته خاله ام اصلا در این خط و خبر ها نیست.از چند نفری یاوه های صدای آمریکا را شنیده.اول فکر کردم با آدم پری  روبرو هستم ولی وقتی امتحانش کردم وا رفت.‏

ببین پسر عمو،من رو به چه کارهایی وا میداری.همون خشنی حالش بیش تره.فردا،شما سبز ها برام دست می گیرید که وبلاگ نویس سیاسی ببین چی نوشته.از همین جا بگم قصدم از تعریف داستان بالا علاوه بر خندان شما این بود که برای شما رجز بخوانم و بگویم:پس این حکومت کی ساقط می شود؟.هدف این بود و این داستان فاقد ارزش دیگری است.

خلاصه کنم برایتان.ما هر چه را فراموش کنیم،عاشورای ۱۳۸۸ را محال است فراموش کنیم.ما ایرانی ها خیلی مسائل را فراموش می کنیم،اما حسین (ع) را ۱۴۰۰ سال است فراموش نکردیم.محال است خمینی را یادمان برود.خمینی ما را بعد از ۱۴۰۰ سال دوباره زنده کرد.محال است گل پوش کردن فرودگاه مهر آباد را برای ورود خمینی یادمان برود.محال است دویدن مردم از مهر آباد تا بهشت زهرا را فراموش کنم.محال است ضرب و زور آمریکا برای براندازی حکومت را فراموش کنم.ما ایرانی ها را بکشید روز ۲۲ بهمن برایمان مصادف است با پیروزی جمهوری اسلامی بر دیکتاتوری ستم شاهی.نام ۲۲ بهمن با جمهوری اسلامی گره خورده حتی اگر حکومت سقوط کند و از آن ۱۰۰۰ سال بگذرد.مثل ایرانی هایی که به خدا اعتقاد ندارند و وقتی می خواهند قسم بخورند می گویند:به خدا.ما هم این گونه هستیم.خواستم بگویم مردم ما فراموش نمی کنند همان طور که ایران دچار کم آبی است همان طور هم دچار کمبود سیاست مدار با غیرت است. 


قرار بود خلاصه کنم،چرا زیاد کردم.منظورم این بود که ما یادمان نمی رود.منظورم این بود که دوران هاپولی هاپو کردن نظام توسط هر کس،مخصوصا فرزندانش گذشت.دوران تحمل و سکوت هم گذشت،اکنون ما پر فریادیم.فرقی ندارد برای ما چه موسوی چه احمدی نژاد.چه لاریجانی چه قالیباف.هر که خطا کند،هر اسلام و ایران را به خطر بیندازد با خشم و فریاد ما طرف است.والسلام.

توضیح:به دوست گرام و عزیزم،تنها رفیق راستینم گفته بودم میلاد انقدر منو مسخره نکن.تو وبلاگم می نویسم که هر بار که با من تماس می گیری برای اذیت کردن من می گویی:مطلب نوشتی؟آمریکا رو کشتی؟.گفت:هر کی ننویسه.گفتم:میلاد تو که منو می شناسی،می نویسما.خلاصه اسمش را که لا به لای متن نوشتم،گفتم توضیح بدم که بهترین دوست دنیا را بعد از آزار ها و سختی ها پیدا کردم که اتفاقا به شدت آقا را دوست داشت و دارد و انشا الله خواهد داشت.موفق باشی میلاد جان.

کشور بعدی کجاست؟

این دفعه متن ترکیبی آماده کردم.تحلیلی و دل نوشتی با هم.عجب معجونی در بیاید.

دیشب پسر عمویم گفت: چرا راجع به مطالب سیاسی روز دنیا مطلب نمی نویسی؟گفتم اسم وبلاگ من << این عمار؟ >> است و از مطالبی هم که نوشتم این گونه بر می آید که راجع به فتنه خواهم نوشت.گفت:راجع به انتخابات عراق مطلب بنویس.خواستم بگویم وضعیت انتخابات عراق،مطلبی که به رسالت وبلاگ من مربوط باشد را فراهم نمی کند،اما دیدم اتفاقا فراهم می کند.پس یک راست می روم سر اصل مطلب.

اول در " ایران " تقلب شد و بدون مدارک اتهام ها از تقلب و  تجاوز  گرفته تا شکنجه ی زندانیان و کشتار مردم و ... بر‎ ‏ سر جمهوری اسلامی بارید و‎  قص علی هذا که همه خود می دانید.گام بعدی افغانستان بود که این چند روزه گندش را کرزای در آورد که سفیر آمریکا و سازمان ملل مسئولش بوده.ادعایی که البته سفیر آمریکا آن را رد و گفت:من نمی توانم یک ملیون رای تقلبی صادر کنم.البته برای من جالب بود چگونه احمدی نژاد می تواند ۱۱ ملیون رای تقلبی صادر کند؟.بعد از آن قرعه به نام عراق خورد که در گام اول عربستان سعودی توسط رسانه العربیه ادعای تقلب را مطرح و بعد از پیشی گرفتن ایاد علاوی بر نوری المالکی نفرات مدعین تقلب عوض شد و به سمت نوری المالکی چرخید.
این تا اینجا،اما به نظر شما کشور بعدی کجاست؟من می گویم مصر خواهد بود چون محمد البرادعی که سخت محبوب دل مردم مصر است کاندید پست ریاست جمهوری است و در آن طرف حسنی مبارک است که با خودش هم درگیر است که او بیاید یا پسرش و البته سخت منفور مردم مصر.احتمال این که وقتی حسنی مبارک رییس جمهور نشد اسراییل ادعای تقلب کند زیاد است.آرایش سران سیاسی در خاورمیانه و به قدرت رسیدن شان جدیدا بر علیه آمریکا است،کمی دقت کنید.فقط کافی است البرادعی سرکار بیاید تا بشود خاورمیانه ای تماما ضد اسراییلی شکل داد.
این چند وقته تقلب چقدر در خاورمیانه زیاد شده.سیاست مداران که درست ترش تقلب مداران است وقتی می بازند ادعای تقلب می کنند.به راستی چقدر سیاست کثیف است،من باز هم می گویم سیاست یعنی دریدن انسانیت،یعنی دریدن انسان.



                                 


                                         بخش زیر،بخش دل نوشت هست.


این جا پدرم فقط و فقط نگران تحصیل و مدرسه رفتن من است و برای خود من هیچ ارزشی قائل نیست.خانمی در فامیل دور ما نگران فرزندش بود.نگران این که چون فرزندش تصادف کرده مبادا تب داشته باشد،تا آنجا نگران بود که به تمام قوم و خویشانش تماس گرفت و مطلب را با آن ها در میان گذاشت.مادر من وقتی ساعت از یک شب گذشته باشد و من به منزل نیامده باشم نگرانم می شود.فلانی نگران شهریه ی دانشگاهش است که عقب نیفتد.من اما نگران آینده جمهوری اسلامی هستم،من حتی نگران اسلام نیستم چون با این که همه دندان تیز کرده اند که نیست و نابودش کنند اما کسی گفته: {{ انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون / همانا ما ذکر را (قرآن) نازل کردیم و همانا از آن محافظت خواهیم کرد.سوره ی مبارکه حجر،آیه ی شریفه ی ۹}} و به راستی راست گفته که {{ وعد الله حق / وعده ی خداوند راست است }}.من فقط نگران آینده ی جمهوری اسلامی هستم چون همان ها که دندان برای اسلام تیز کرده اند برای جمهوری اسلامی هم دندان تیز کرده اند و جمهوری اسلامی آن عظیم لا یتناهی را ندارد که بگوید مواظبش هستم.من نگران آینده جمهوری اسلامی هستم چون آینده ی ما مردم هم هست.چرا کسانی که هر یک نگران چیزی یا کسی هستند نمی توانند نگران بودن من را درک کنند و مسخره ام می کنند؟

راست گفت امام خمینی که هر کس در راه خدا کار کند بیش تر از همه فحش می شنود.هم ‎از خودی،هم ازغریبه شنیدم.‎نوش‎ جانم آن‎ حرف های‎ تلخ و‎ گزنده،آن حرف‎ های چون‎ نیش در‎ روحم رونده،آن‎ خزعبلات گوینده‎.اگر کشور من در سایه ی اسلام با متلک های شما به من پیشرفت می کند پس ای متلک ها،ای ناسزاها،ای نارواها مرا دریابید،من با جان و دل پذیرای شما خواهم بود.اگر مطمئنید با ناسزا به << من >> کشور << ما >> پیشرفت خواهد کرد پس ناسزا قرض کنید و به سمت من فوج فوج روانه سازید.اگر مطمئنید با فتنه ایران رشد خواهد کرد و سران استکباری پس رفت،بگویید من زودتر از اوباما و نتانیاهو  موج دوم و سوم فتنه را کلید بزنم.اگر از کیف کردن از سخنان نتانیاهو در سازمان ملل که نزدیک بود اشکش در بیاید در قبال احمدی نژاد،ما سربلند می شویم تا من هم به تمام عزت و غیرت و شرف و ناموس و آن چه داریم و در صدد نادار کردنمان هستند پشت کنم.به راستی پسر عمو چه شد که سخنان نتانیاهو برای تو زیبا شد و از آن لذت بردی و فراموش کردی آن چه که ما برایش خون ها دادیم؟به راستی چه شد؟می دانم الان می گویی لذت نبردی،برایت جالب بوده.برای ما ایرانی ها دیوار حاشا بس بلند است مثل طالع کچل ها.به قول ناصرالدین شاه:ایرانی قافیه را نمی بازد.
من این ها را برای سبزها نگفتم چون می دانم کارشان از این حرف ها گذشته.مثل شما مثل آن آیه ی قرآن است که می  فرماید: چشم دارید ولی نمی بینید،گوش دارید ولی نمی شنوید.شما نمی خواهید ببینید.من از بچگی سمت شما بودم اما خواستم ببینم و دیدم و آمدم این سمت.دوست نداشتم روبروی شما بایستم،اما آمریکا مایل بود و شما هم باب دل او رفتار کردید و چاره ای برای من و امثال من باقی نگذاشتید.من هم مثل حسین قدیانی معتقدم که غفلت یعنی اشتغال ما به فتنه ی منافقین جدید و ندیدن سران فتنه که در اطاق بیضی نشسته اند.ما هم باید در مغزمان ضد غفلت بریزیم که من جز کسانی هستم که مجهز به سیستم فوق پیشرفته ی ضد غفلت هستم.من مجهز به ندای حاج صادق آهنگرانی هستم که ۲۲ بهمن در میدان آزادی می خواند:با صداقت،با بصیرت _عاشق این ولایت.حاج صادق برایمان " کربلا کربلا ما داریم می آییم " بخوان،برایمان " جاده و اسب محیا است بیا تا برویم _ کربلا منتظر ماست بیا تا برویم " بخوان.حالا قافیه ندارند نداشته باشند،مگر جفنگیاتی که هر روزه به نام موسیقی می شنویم قافیه دارد؟.بخوان برایمان،این هاست  که فراموش شده اند،موشولینا را ساسی مانکن و کمر باریک را عاصف و آب شونه ساعت ژل پفک نمکی را بنیامین بهادری برایمان می خوانند و اتفاقا عجیب هم گرفته است.حاج صادق،موسیقی سنتی رو به انحلال است اما شجریان پایش ایستاده،چه شد که تو و کویتی پور نشسته و ساکت شدید؟شما ساکت شدید که امثال ساسی مانکن که قیافه اش جوری است که مشخص نیست دختر است یا پسر جولان می دهند.حاجی الان کربلا دیگر لطفی ندارد،بیا بزنیم تو خط آمریکا.بگو آمریکا آمریکا عشق است هاوایی.عشق است هنو لو لو،عشق است جزایر قناری.حاج صادق من به شهید همت هم گفتم:ما بعد از جنگ،آمریکا دوست شده ایم.جوانان ما با این که پایشان را از قلعه مرغی تهران آن ورتر نگذاشته اند اما تعداد مغازه های واقع در محله ی بورلی هیلز (Beverly Hils ) را بهتر از آمریکایی ها بلدند.حاج صادق کربلا گرم است،بیا تابستان با آن آقا زاده ی معروف برویم کوه های آلپ اسکی سواری.هزینه اش هم تماما پای اوست،فقط تنها شرطش این است که رهبری را تنها بگذاری،همین.می دانم سخت است ولی آلپ آن هم در تابستان صفای عجیبی دارد.


تازه به علت انعکاس آفتاب پوستت هم برنزه می شود و از سولاریوم هم بی نیاز می شوی.با یک تیر هفت هشت تا نشان میزنی در سطح لالیگا.چی؟لالیگا چیست؟نمی دانی؟ولش کن اصلا لیگ خودمان.اصلا ولی فقیه را تنها بگذار لالیگا که سهل است،می برندت پیش خود پپ گواردیولا و با مسی هم عکس می اندازی.مسی را بی خیال،می رویم برج کج پیزا،می رویم ونیز شهر روی آب.البته کروبی را هم آنجا دیدی تعجب نکنی چون این چند وقته عجیب عاشق ایتالیا شده.هر جا خواستی می برندت،کاخ کرملین خوب است؟کاخ سفید چطور؟شما پسند کن رنگش را عوض می کنند می شود کاخ آبی.امام علی که گفت کاخی ساخته نمی شود مگر این که کوخی ویران شود راجع به آمریکا نگفت.امام،سیستم سرمایه داری را نمی شناخت وگرنه اشراف را از خود نمی راند.امام اگر سیستم شناس بود،کشور را میداد به اشراف که از طریق سرمایه گذاری و خصوصی سازی رشد داشته باشد.بگذریم حاجی،معامله جوش می خوره یا نه؟ولی فقیه رو بده کاخ کرملین رو بگیر.معامله ی منصفانه ای هم هست.نه؟بنویسم؟.ای بابا حاجی اومدی و نسازیا.یعنی چه یک تار گندیده ی ولایت فقیه رو به هزار تا کرملین نمیدی؟شما اصلا کرملین بودی؟ا،حاجی چرا  این ها را بیرون کردی؟.این ها خودشان انقلابی بودند،سابقه شان مشخص است.پای هواپیما با امام بودند،اولین نفری که شنید امام فوت کرد غش کرد این ها بودند.حاجی چرا توهین می کنی؟اشراف یعنی چه؟حالا کلفتی گردن این آقا زاده از قطر لوله ی نفت بیش تر شده دلیل به اشرافی است؟اگر سهم می خواهند یعنی اشرافیت؟حق شان است برای انقلاب زحمت کشیدند.خمینی اگر بعد از انقلاب یک راست رفت قم و به زور به تهران برش گرداند آن خمینی بود.این ها که نشسته اند و به زور دگنک هم بلند نمی شوند خمینی نیستند که.حاجی چرا نفرین می کنی؟من ناچار بودم برای این دل نوشت نقش بازی کنم.حاجی من یک ثانیه از صدایت را به هزاران ساعت صدای جیمز براون نمی دهم.حاجی دوباره کی ببینمت که برایم بخوانی:ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته؟حاجی نمی دانم این شعر ها از آن توست یا نه،اما کپی رایت را بی خیال،هر چه دوست داری بخوان،اما بخوان.از این سکوت خارج شو.ما به بعضی کسانی که ساکت بودند و نام ناطقی را یدک می کشیدند تاختیم که چرا ساکتید؟حالا نوبت شماست که به تور ما دچار شوی.حاج صادق،گور بابای کاخ کرملین،یک گرم از خاک بین الحرمین کربلا را با کاخ سفید و کارکنان و تجهیزاتش نمی دهم.حاجی،عشق است کربلا کربلای خودت،موشولینا را رقاصه هایی که سرشان روسری سر کردید تا ما فکر کنیم با انسان های مذهبی طرفیم گوش می دهند.حاجی من عاشق آهنگ انقلابی ارتش هستم که این گونه است: از صلابت ارتش و مردم و سپاه ما / جاودانه شد از فروغ ظفر پگاه ما.و با این که نمی دانم خواننده اش کیست اما دائم گوش میدهم.

اولین سفر نوروزی من بعد از ۲۱ سال انجام شد.



جمعه ۲۰ فروردین به زیارت مزار شهید همت و امامزاه شاه رضا رفتم.



سردار دیدی آمدم؟دیدی،دیدی آمدم؟گفته بودم که می آیم.حرف بسیجی حرف است سردار.تنها آمدم،خالی بند ها را نیاوردم.خالی بند ها حالم را به هم میزنند.دیدی خالی بند ها جا زدند؟۱۴ روز است که من آمده ام اصفهان و می گفتند: شهدا همه عزیزند و من هم دلم می خواهد بیایم،اما روز پشت روز گذشت و سهم دیدار من از تو  واژه های گزنده ی آن ها بود،تمسخر بود،دیدن حقارت بود.حاجی،غال شان گذاشتم اساسی.اگر با من می آمدند،دیدارمان را لجن مال می کردند.خوشبختانه این دفعه نتوانستند دیدارمان را مثل مکالمه ی تلفنی ما هک کنند.

سردار من با تاخیر به عهدم وفا کردم،من آمدم.با این که همه خواستند جلوی من را بگیرند،اما عاقبت ما به هم رسیدیم.سردار دو نفری مسخره ام کردند به خاطر تکرار حرف های تو،انتقامش پای خودت.

امروز من نماز ظهر را بر مزار تو خواندم.سردار چقدر صفا داشت مزار تو و نماز خواندن در کنار تو.چه لطفی دارد قطعه ی شهدا.فرقی نمی کند چه آستانه ی امام زاده شاه رضای شهر رضا و چه قطعه ی شهدای بهشت زهرای تهران.سردار از نظر من همه ی قطعه های شهدا شماره اش ۲۶ است.

خوابیده ای؟،پاشو سردار.من آمده ام که از تو یاری بگیرم.فکر کردی ما مثل شاه که به کوروش گفت بخواب به تو می گوییم:همت بخواب که ما بیداریم؟همت،ولی فقیه بیدار هست ولی تو نخواب.سردار پاشو،با همان تن بی سرت پاشو.سردار سر تو را هم مثل حسین (ع) بریدند.تبت یدا کسانی که سر تو را بریدند و تب.الهی فدای تن بی سرت بشوم سردار،نمی خواهی به ما کمک کنی؟دوست نداری‎ ‎به ولی فقیه کمک کنی؟نشنیدی آقا گفت:هل من ناصر ینصرنی؟آن جا که گفت: این عمار؟،منظورش هل من ناصر بود.مقتدر مظلوم شنیده ای؟.به علی (ع) می گویند مقتدر مظلوم و من دائم می پرسیدم مگر می شود هم مقتدر بود هم مظلوم؟.اما اتفاقات بعد از انتخابات را که دیدم،فهمیدم معنی مقتدر مظلوم را،فهمیدم معنی آن نامه ی مکتوم را.پاشو الان وقت خوابیدن نیست،وقتی بیداری است،وقت هوشیاری کامل.من با این که دیشب ساعت ۴ صبح خوابیدم ولی صبح زود پا شدم تا بیایم پیش تو،آن وقت تو خوابیده ای؟این بود مهمان نوازی ات؟پاشو که به تو در جبهه های جنگ مان با بچه های اسراییل که رنگشان را سبز علوی گذاشته بودند سخت نیازمندیم.دروغ گفتم،سبز این ها سبز اموی بود که شبیه به سبز علوی است،مثل این گوشی های چینی که شبیه گوشی اصل تولید می شود.سردار رنگ سبز علوی با سبز اموی گرچه به هم نزدیک است ولی فرق دارد با هم.ریزه کاری هایی دارد که فقط ولی فقیه قادر به شناسایی آن بود.مثل گوشی چینی می ماند با اصل.فرقش را متخصص تشخیص می دهد.در ادبیات فقهی به آن می گویند قلب.این قلب بازان خواستند جنس بنجل دست سوم  " اسراییلی " را به جای جنس اصل درجه یک سفارشی " ایرانی " به ما بیندازند که خوشبختانه نتوانستند.
سردار بصیرت مردم ستودنی بود.آهای عاشوراییان بگویید بصیرت را از کجا تهیه کردید تا من هم از آن جا تهیه کنم.سردار پاشو دیگر.حتما باید التماست کنم؟تو هم برای انقلاب،کلاس می گذاری؟.پاشو لااقل دید بینداز سمت تهران،سمت همین نجف آباد خودمان،ببین چگونه دشمن این جا ها را گرفته بود.البته گرفته بود،همان بسیجیانی که به سرشان قسم می خوردی این دو شهر را آزاد کردند.سردار امام اگر گفت خرمشهر را خدا آزاد کرد،من می خواهم بگویم این دو شهر را هم صبر خامنه ای آزاد کرد.صبر خامنه ای چه برکاتی دارد.نفاق منافقین را رسوا می کند،چهره ی حقیقی بعضی شریک دزد و رفیق قافله ها را نمایان می کند.حقانیت جمهوری اسلامی و ناحق بودن منافقین جدید و سران استکبار حمایت گرشان را به اثبات می رساند.ناتوانی آمریکا در امر جنگ سخت و نرم با ایران را نشان می دهد.به راستی خیر و برکت است صبر.راست گفت خداوند تبارک و تعالی که : ان الله مع الصابرین.

ابراهیم جان می خواهم تو از کسانی که تو را بسیجی واقعی می دانستند بپرسی اگر زبان ما بوی عفن دشنام می دهد،چرا برای اولین بار سبز ها شعار << مرگ بر >> دادند؟.اگر قلم ما به خون آغشته است چرا قلم آن ها ۸ سال دفاع مقدس را برادر کشی خواند؟اگر قلم ما به خون آغشته است،چرا هیچ کدامشان غیر از تو و باکری از هیچ کدام ۳۰۰ هزار شهید نام نبردند؟سردار من با تو درد و دل کردم،به آن ها بگو با ندا درد و دل کنند نه با تو.من تنها کسی بودم که سر خاکت،آهسته آهسته گریه کردم و با این که همیشه توانایی کنترل اشک خود را داشتم،این بار نتوانستم تا آنجا که همه مرا نگاه می کردند،به آن ها بگو سر مزار ندا  گریه کنند.تو از آن مایی و ندا از آن آن ها و ما عادت نداریم جنس خوبمان را،" آس " مان را با جنس بنجل آن ها " بر " بزنیم (عوض کنیم).تو برای مایی سردار،حتی اگر پسران و همسر عزیزت،تو را از ما دریغ کنند.من هم حرف فرمانده ام را تکرار می کنم : آی کسانی که به این قلم ارادتی دارید با خاندان شهدا فارغ از هر عقیده ای مهربان باشید.امام اگر گفت :خاندان شهدا چشم و چراغ این ملت اند و اگر گفت من چیزی ندارم که به شما بگویم خانواده ی همت را جدا نکرد.خانواده ی همت اگر از جمهوری اسلامی گله گی نکنند پس چه کسی گله گی کند؟.اصلا بالاتر،اگر پسر همت به ما کت و کلفت  نگوید و انتقاد نکند،آن وقت عوامل استکبار از ما انتقاد می کنند.سردار تو مگر شهید ۸ سال دفاع مقدس نیستی؟مگر فرمانده ی لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) نبودی؟،ندا اما فرمانده ی لشگر اسراییل بود.مگر تو در جزیره ی مجنون شهید نشدی؟.پس تو شهید مایی.به آن ها بگو بروند با کشته های خودشان که شهید خطابشان می کنند حرف بزنند.اگر هر کدام از ما با ندا حرف زد و درد و دل کرد،آن وقت بیایند با تو حرف بزنند.سردار تو کوتاه آمدی که این گربه پر رو ها توهم زدند پلنگ هستند.

سردار دو سه روز پیش پسر عمه ام آمد بود خانه ی ما و با آن که سنش کم است شروع کرد بحث سیاسی با من.بقیه هم همراهی اش کردند و من تک تک سوال هایش را با مثال عینی جواب دادم.آخر سر به من گفت:فرهاد پولی چیزی از حکومت می گیری؟من هم به شوخی گفتم:آره ماهی ۴_۳ ملیون.این ها نمی دانند که در مقابل دفاع از حکومت،فقط تیکه و تمسخر تحویل می گیرم و فحش.فقط اعصابم خرد می شود و تا آن جا که بتوانم اعصاب ضد انقلاب را خرد می کنم.این هم سهم ماست و البته الان دیگر راضی شدم،گرچه قبلا خیلی ناراحت می شدم.

سردار،این ها به ما می گویند خشن.به این ها بگو که چه کسانی خشن هستند.علی (ع) خشن بود که کسانی را که به جنگش آمده بودند سعی در نصیحت کردنشان داشت یا کسانی که در هیروشیما دست به نسل کشی زدند؟.بسیجیان خامنه ای خشن بودند یا مهدی باکری که به صغیر و کبیر کردهای کمله و دموکرات رحم نمی کرد؟.به این ها بگو با عامل اجنبی نباید لطیف بود،همان طور که شما ها با منافقین نبودید،همان طور که علی با خوارج نبود.حیف که قادر نیستی جواب این ها را بدهی،دریغ و صد افسوس.تو نگویی من می گویم.اسلام دو لبه دارد،یکی صلح و گفت و گو و بخشش و دیگری شدت و حدت و خشونت.خشونت البته برای کسانی که منافقین و کفارند و شما سبز ها منافقید و خشونت بسیج اتفاقا خسونت نبوده لطافت بوده.با شما باید همان طور که شما طی ۱۲۰۰ سال با شیعه رفتار کردید رفتار کرد.من قبلا ناراحت بودم از برخورد بسیج با شما سبز ها،اما الان دست مریزاد می گویم بهشان.۷۲ کشته برای شما بسیار کم است.بسیج فقط ۳۰۰ شهید طی این ۸ ماه جنگ نرم داشته.شما باید ۷۲ هزار کشته می داشتید.ما اگر به شما سلام نکنیم آزادی به مسلخ می رود پس از این باب هم نگران نبودیم و نیستیم.

سردار تو که نیستی این ها را بگویی،پس بگذار من از قول تو با پسرت که نور چشم ماست حرف بزنم.پسر همت،محمد مهدی جان با این که سخنان ات جگر ما را سوراخ کرد و چون نیشی بر ما که موجبات نوش آن ها را فراهم آورد بود ولی می خواهم بگویم نوش جانمان هر چه گفتی،نوش جانمان هر چه مادر گرام شما گفت.فقط یک خواهش.تن پدر بزرگوارت را در گور نلرزان و اقلا به وصیت نامه ی پدرت عمل کن.همین،نه بیش تر.

سردار من طبع نازکی دارم.نگاه نکن به این خشونتم.درست که من برای انسان های دون،آدم سرد و خشنی هستم ولی برای خوبان خوب تر از خوبم.من سرم به کار خودم بودم،گاه گاهی شعر که نه،دل نوشت به هر زبانی که می شد می نوشتم برای دل خودم.موسیقی مجاز و غیر مجاز گوش می دادم و کلا سرم در لاک خودم بودم،این ها تند و تیزم کردند.دل نوشت های قبلی من بوی عشق میداد و حالا مزه ی گند گزنده و تلخ سیاست.


سردار می بینی اوضاع را.آملی لاریجانی گفته:اتهام زدن،آن هم در رسانه ها جرم است و قوه ی قضاییه با مجرمان برخورد خواهد کرد.گفته قوه ی قضاییه طبق موارد قانونی برخورد خواهد کرد نه احساس.آقای لاریجانی یک بارکی بیا بگو منافقین جدید (سران فتنه ی سابق) بی گناهند.بیا و مثل علی مطهری بگو همه ی آتش ها از گور احمدی نژاد بلند می شود.آقای لاریجانی چرا تعارف می کنی؟بیا به جای موسوی،شریعتمداری را دستگیر کن.به جای خاتمی،ما را.در این مملکت که همه آب به آسیاب دشمن ریختند،شما چرا نریزی؟آقای لاریجانی نکند موسوی راست می گفت و ما اشتباه کردیم؟با این رفتار ها شاید بتوانیم به دنیا نشان دهید که ما به فرزندان انقلاب که قصد خوردن انقلاب را داشتند امان دادیم اما مردم را دلزده می کنید.می بینی سردار سیاست آدم را به چه کارهایی وا میدارد؟.ای تف به این سیاست که تازه سبز ها خواهان غیر دینی بودنش هستند.

سردار دیدی چگوارا در مورد ایران اشتباه کرد؟دیدی انقلاب فرزندانش را نخورد و فرزندانش به هر دری زدند تا انقلاب را بخورند و نتوانستند؟کاش می خواستند بخورند،می خواستند حیف و میلش کنند.سردار سزای کسانی که خواستند انقلاب ما را آمریکایی کنند چیست؟سزایش این است که بگویند قوه ی قضاییه با کسانی که اتهام میزنند برخورد می کند؟آقای لاریجانی نکند این شورش سبز،این حمایت همه جانبه ی مادی و لفظی مستکبرین از مخملی ها که آمده بودند اسلام و جمهوری اسلامی را از ما بگیرند،توهمی بیش نبوده؟نکند مثل (( توهم توطئه )) باشد که برایش ۴۸۵ ملیون دلار ( ۳۰۰ ملیون دلار اسراییل و ۵۵ ملیون دلار آمریکا ) اختصاص دادند؟آقای موسوی،امروز آقای جوادی آملی به من و امثال من گفت ما اشتباه کردیم.اشتباه کردیم که گفتیم مرگ بر آمریکا.اشتباه کردیم که معمر قذافی را به خاطر پاره کردن منشور حقوق بشر ستودیم.باید روی سر گذاشت حقوق بشری که ابزار سیاسی شده.روی سر باید گذاشت سازمان مللی را که برای ۱-۷ جدید (۱+۵ سابق ) خفه خون می گیرد و به ایران که میرسد پر کار می شود.باید تحسین کرد پسر عموی مرا ماله را برداشته بود و نسل کشی آمریکا در ژاپن را ماله کشی می کرد.


سردار من شماره تلفن همراه بقیة الله (عج) را گم کردم.تو که هر روز دیدارش میکنی،به امام سبز پوش ما بگو:الان بهترین وقت برای ظهور است.دنیا خر تو خر است و همه جا را ظلم گرفته،شب پرستان هم جولان می دهند.ما منتظرانیم.ما۱۴۰۰ سال است که هنگام نماز وقتی نام تو را می برند به پا می خیزیم و دستمان را به نشانه ی احترام روی سرمان می گذاریم.از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن.

سردار،به عمل کار بر آید به سخن دانی نیست.یا علی حاجی،همه ی ۳۰۰ هزار شهید انقلاب را صدا کن آماده عملیات شوند.به قول ما اصفهانی ها ۳۰۰ هزار شهید را " رو " کن که بیایند.کدام عملیات؟عملیات " این عمار؟ ".دشمنش خارجی نیست سردار،داخلی است.نه سردار آمریکا را ول کن،هزاران رحمت به آمریکا.ول کن اسراییل را،از اسراییل بدتر هم در این خاک پیدا می شود،در مجلس که فت و فراوان است.صد رحمت به اسراییل حاجی،اینجا نامرد مردانی داریم که برای کوبیدن دولت ضد اشرافی حاضرند دست به هر کاری بزنند.حاضرند برای از بین بردن دولت،حکومت که هیچ حتی پوتین های آمریکایی ها را هم واکس بزنند.این قماش هم اصلاح طلب دارد هم اصولگرا.همه شان از قماش اشراف هستند الا چند نفر.سردار بلند شو از خاک،اینجا همه در خواب هستند.پاشو اینجا رهبر دارد از همه می کشد.می سوزد و می سازد.پاشو سردار،اینجا مجلسی ها از موسوی جلو افتاده اند و خوراک بی بی سی را فراهم می کنند.

پاشو سردار پاشو.۳۰۰ هزار نفرت را من ۳۰۰ هزار و یک نفر می کنم.بقیه هم هستند سردار،از این حیث ما زیادیم.مکان عملیات کجاست؟بهارستان و خانه ی اشراف منافق (مسجد ضرار).بگو همه مجهز بیایند که بعضی هاشان به اندازه ی کل فامیلشان محافظ دارند.منتظریم سردار.

سردار،فدای تن بی سرت بشوم به همان تن بی سرت،به شماره ی قفل محافظ مزارت که خیلی ریز رویش حک شده : ۳۱۷، قسم ات میدهم پاشو سردار.مهمان ناخوانده آمده،پاشو مهمان نوازی کن.سردار یادت هست هر چه می گفتم تو همش می خندیدی؟.

پاشو حاجی پاشو،چایی نمی خواهم،آجیل نمی خواهم،آمده ام برای دیدار.پاشو و جواب سلامم را بده.پاشو و دست من را به گرمی بفشار.پاشو و دعای خیرت را بدرقه راهم کن.نمی خواهم آب پشت سرم بریزی،فقط در جنگ جدید،در جنگ انگشتر حدید سدید،در جنگ فتنه ی شدید،در این زجر مدید،به من و این برادران شفیق بگو " و من الله توفیق ".

پاشو سردار.مهمان سیریشی داری،می دانم.گفتم شاید بیای در جنگ جدید که مخلوطی از جنگ نرم و سخت است به ما کمک کنی.حال که نمی توانی دعای خیرت را بدرقه ی راه ما کن.

سردار،زیر عکسی که روی سنگ مزارت بود نوشته: از قول من به جوانان بگویید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته شده بپا خیزید و اسلام و خود را دریابید.
من از قول تو به جوانان گفتم،اما من امیدم را به جوانان از دست داده ام.باز هم می گویم سردار:بخار نسل من وقت دختر بازی و کلاه برداری بلند می شود.

محمد ابراهیم،لحضات خوشی بود دیدار با تو.باز هم به پا بوسی تو خواهم آمد.تا بعد.

ما منتظران امام سبز پوشیم.

ما منتظریم که بیایی ای امام سبز پوش.بعضی ها اینجا خیال کردند که رنگ سبز از آن آن هاست.تاب دیدن شال سبز بر گردن احمدی نژاد را هم ندارند.ای امام آن رنگ و وارنگ هایی که بعد از پس گرفتن رنگ سبز از آن ها گفتند : رنگ سبز هم برای شما،ما به بی رنگی دچاریم راست گفتند.کسانی که هر ثانیه رنگ به رنگ،به هیچ رنگی تعلق ندارند،در نتیجه بی رنگ می شوند و هزار رنگ.مثل کثرت در وحدت می شود و وحدت در کثرت.شلم شورباست،شیر تو شیر است برای خودش.

 

ای امام سبز پوش،روایات برای ظهور تو مختلف است.یکی می گوید جهان پر از ظلم شود تو می آیی،یکی می گوید پرعدل.یکی می گوید وقتی بین مسلمانان و اسراییل جنگ در بگیرد تو می آیی،یکی می گوید جنگ بین مسلمانان عامل ظهور توست.البته نوسترا داموس یهودی هم برای ظهور تو روایت دارد که ما آن را به پشیزی نمی خریم.مهم نیست کدام درست است.مهم و اهم واجبات این است که بگویی دقیقا چه وقت می آیی.ما مشتاق دیدار توییم و خسته شدیم از انتظار.خسته شدیم از سیاهی که دنیا را گرفته.شب پرستان در نبود تو جولان می دهند،بیا و به قول هم نسل های من " کل شان " را بخوابان.بیا و آرزوی  جهانی عاری از اسراییل،عاری از استکبار،عاری از ظلم و بی عدالتی و آری جهانی به جمهوری اسلامی را به حقیقت گره بزن.ما آماده ی این کار،اما بدون تو ناتوان در محقق ساختن آنیم.بیا و به ما کمک کن.

 

ای صاحب زمان بیا و از این مردمی که دم از مسلمانی میزنند بپرس که چرا بی امکانات ترین و کثیف ترین و کوچک ترین مکان ها را نماز خانه قرار دادند؟در مجموعه های بین راهی و تفریحی و گردشگری و چه و چه،حیاطش باید گل کاری باشد،دست شویی اش سنگ شده،آشپز خانه اش اپن،دیوار ها گچ کاری شده،تلویزیون دیواری باشد،پارکینگ اش ضد نور،اتاقش نور گیر داشته باشد،اما برای نماز خانه اش یک " سوله " را اختصاص می دهند.خدا هم که احیانا جواب نمی خواهد؟سوالتش هم حتما مثل کنکور اینجا پیش فروش می شود دیگر؟به منکر و نکیر هم لابد می گویید طبق قوانین حقوق بشر،فقط با حضور وکیل تان به سوالات شان پاسخ می دهید؟.البته اماما بگذاریم که باز روایت شده وقت ظهور،شما مسجد هایی را که با دروغ و ریا ساخته شده خراب می کنید که ناز شست مبارکتان،اما به این ها بگو کسانی که خود را مسلمانان می دانند و جای نماز خانه را بد ترین مکان قرار می دهند دروغ می گویند.

 

امام سبز پوش ما ،اینجا نامرد مردمانی دارد که برای این که ولی فقیه را بکوبند من را نهی می کنند از دیدن مزار شهید همت.به من می گویند همه ی شهدا البته عزیزند،اما چرا این همه بروی شه رضا؟بیا برو همین تکیه شهدای اصفهان،در همین تکیه شهدای خودمان شهدایی داریم از شهید همت والاتر و بهتر.ولی من بر همان عهدم که بودم.شهید همت،من می آیم حتی با پای پیاده.

 

امام سبز پوش،امروز حفظ و نگهداری اسلام راستین و به قول امام خمینی اسلام ناب محمدی سخت ترین کار ممکن روی زمین است.چه در فرانسه که تیشه به ریشه ی اسلام میزنند (و البته که هر چه بیش تر زور می زنند اسلام پیروز تر می شود و باز البته که " مکروا و مکر الله خیر الماکرین " ) و چه ایران که مهد شیران شیعه است.اماما با این اوصاف باز هم نمی خواهی این جمعه بیایی؟.لااقل بیا و اسلام ناب جدت را آن طور که باید و شاید همگانی کن.این درست که مردم ما خدا را شکر مسلمانند ولی اسلام بعضی هاشان ناب نیست.امام سبز پوش ما،منجی بشریت،بیا و اسلام صدر اسلام را همگانی کن.جد تو حسین (ع) اسلام را زنده کرد،اما اکنون اسلام به نقطه ی حساسی رسیده.اکنون حسینی دیگر لازم است.

 

امام ما،امام سبز پوش،استکبار می خواهد هر چه که داریم از ما بگیرد.تیز کرده اند برای اسلام ما،برای اسلام شیعه،برای ولایت.چقدر سوخته اند از یادگار محمد.چه دشنام هایی می دهند به اسلام.اتفاقا من می خواهم خواهش کنم که هر چه می توانید به اسلام دشنام دهید.خانم زهرا رهنورد قرآن پژوه اعظم،آیات قرآن را که واپس گرایانه خواندی حالا بیا و در گام بعدی ات به کل قرآن و پیغمبر و مسلمانان اهانت کن.هر چه بیش تر بهتر.خواهش می کنم،التماست می کنم.من دار و ندارم را میدهم،حتی دارا و ندار ده نمکی را.کل پول تو جیبی ام را که از پدرم می گیرم و خرج به روز رسانی وبلاگم از طریق کافی نت می کنم را حاضرم بدهم به شما تا باز هم به اسلام تشر بزنید.اصلا حاضرم در وبلاگم را تخته کنم ولی شما و دکتر سروش و اکبر گنجی علاوه بر در فشانی که قبلا راجه به اسلام کردید باز هم گوهر ریزی کنید.من معتقدم حمله ی شما به اسلام،اسلام را قوی تر خواهد کرد.آقای دکتر سروش،پیشنهاد دادن حذف نفرین ها از زیارت عاشورا برای انسانی شدنش با شما،دو سه تا لعن اضافه کردن با من.ای امام سبز پوش ما،گنجی چند ماه پیش گفت تو مبنای علمی نداری و عمر زیاد تو با عقل جور در نمی آید.گل باید گرفت عقل آدمی را که خودش را خدا می داند و غیر خودش را شیطان.گل باید گرفت خود فروشی را که در ازای یک مشت دلار نه خودش را که دینش را بفروشد. "برای یک مشت دلار" نام فیلمی آمریکایی بود و حالا نام وضعیت یک خود فروخته ای.امام ما،قیمت تو چقدر است که آمریکا توانسته بیش تر از آن را بپردازد و خود فروخته ی فرقه ی خاتمی را بخرد؟یعنی آمریکا می تواند معادل شفاعت تو را از خدا بخرد تا دم پل سراط خدا خفت کشش نکند؟مطمئنم آمریکا به قول ما اصفهانی ها: مال این مزه هاش نیست.گنجی خور را مفت فروخت.

 

امام سبز پوش ما،این گربه پر رو ها خواستند که ولایت فقیه را که امام خمینی گفت ولایت پیغمبر بود را از ما بگیرند،اما نتوانستند.استثنا این دفعه " خواستن توانستن است " نشد.استثنا این دفعه هر چه در چنته داشتند پیاده کردند اما وا ماندند از هدف شومشان.این دفعه جریان آن شعر شد که : گاهی نمی خواهی و می شود / گاهی نمی شود که نمی شود.گاهی هزار دوره دعا بی ثمر است / گاهی نگفته،قرعه به نام تو می شود.مگر ما مرده باشیم که شما اشراف دست در دست پایگاه اشرف بگذارید و دوباره عرصه را بر علی تنگ کنید.نه سید علی،علی (ع) نیست ولی راه علی را میرود.علی را هم به خاطر ایستادن در برابر اشراف از مسند قدرتی که مردم به او تفویض کرده بودند و نزدیک بود حسن و حسینش زیر دست و پا له شوند اذیت و آزار کردند.آی کارکنان کاخ سفید،آی کسانی که دم از دموکراسی میزنید، دموکراسی را از علی یاد بگیرید که گفت: خار در چشم،استخوان در گلو حکومت را تحویل میدهم.علی مثل اوباما نبود که برود دست ملک عبد الله پادشاه عربستان را ماچ کند و بعد از وضع دموکراسی در ایران نگران باشد.علی وقتی مردم از او خواستند که باب نظر آن ها رفتار کند،اول به ارشاد پرداخت و بعد گفت چشم.بعد از این که مردم فهمیدند چه خبطی کردند به علی گفتند:ای علی تو از قول و قرارت خروج کن،ما پشت توییم و علی گفت: من عهد بستم و به عهدم پای بندم.اینجا اما اوباما یک سال و نیم پیش قول داد که در زندان گوانتانامو را ببندد ولی هر روز بر اقتدار زندان افزوده می شود.آری دموکراسی دوستان،برای من از حقوق بشر نگویید.حقوق بشر را باید از مردان خاندان بنی هاشم یاد گرفت،نه از مردان لابی اسراییل.می خواهید جنایاتی را که آمریکا انجام داده و حقوق بشر و آزادی اصلا سلاخی نشده اند را برایتان ردیف کنم تا سرتان گیج برود؟من بیانیه 30 ماده ای حقوق بشر را حفظم و حیف که واژه واژه های نحج البلاغه را حفظ نیستم.داشتم می گفتم:مگر ما مرده باشیم که شما دوباره عرصه را بر علی تنگ کنید.به قول رهبرم شما و رییس تان (آمریکا) خیال کردید اینجا اوکراین است که با خرج کردن چند ملیون دلار حکومت را ساقط کنید.این فتنه عجب برکتی داشت،عجب پر فایده بود.سره از ناسره را جدا،پشت این ناخدای با خدای ما را قرص و صدای درخواست مردم ما را رسا و حواس شان را جمع و دشمن را نا امید و گیج کرد.

 

مهدی جان،این ها ندیدند پشت شکسته ی مادران شهیدی را که مثل شیر پشت نظام ایستاده اند.ندیدند مادر شهید شیرودی را که خانه اش را ستاد تبلیغاتی احمدی نژاد کرده بود و تا قبل از آن به گفته ی خودش کاری با سیاست نداشت.این ها فکر کردند مادران شهید مادران 72 کشته ی فتنه ی سبز هستند.من بر پای مادران 8 سال دفاع مقدس بوسه میزنم (حتی اگر من را به سبب این کار ببرند جهنم) و بر پای مادران کشته های راه اسراییل پوزخند.من دست رهبرم را می بوسم و البته دست شیخ را هم به گرمی تمام می فشارم و دست موسوی را به پشیزی نمی گیرم.شیخ تو گلی هستی میان خر زره های اپوزیسیون.جای تو در بخش طنز صدا و سیما سخت خالی است.

 

امام سبز پوش ما که با ردای سبزت ظهور خواهی کرد،تو فقط و فقط امام ما هستی.این ماییم که منتظر خورشیدیم،سبز ها منتظر حمله ی آمریکا هستند.سبز ها منتظر الطفات شب پرستان (اسراییل) هستند تا مقرری شان برسد.ما قبلا هرگز برایت غش و ضعف نکردیم و بعد بگوییم تو مبنای علمی نداری.البته من خوب از این " ما " که گفتم مستثنا هستم.من انقدر تحت تاثیر خرعبلات شبکه های معاند قرار گرفته بودم که نه تنها تو را بلکه دین جدت را هم قبول نداشتم (البته به من نمی توان خرده گرفت،چون آن موقع سنی بیش از 14 سال نداشتم)،اما خداوند همان طور که می فرماید:هر که را بخواهیم هدایت می کنیم من را هدایت کرد.چطور از این سمت (سمت طرفداران حکومت) چرخشی اتفاق بیفتد،اما از آن طرف اتفاق نیفتد؟پس این ریزش و رویشی که رهبر فرمودند یعنی چه؟.البته بعضی ها به چرخش قدرت اعتقاد شدیدی دارند و زورشان را میزنند تا در عین چرخش قدرت،شکل هندسی شان حفظ بشود.کاش می فهمیدند مفهموم نماز جمعه ی بعد از انتخابات رهبر را.دریغ ودریغ که قدرت مست شان کرده. " نردبان این جهان ما و منیست / عاقبت این نردبان افتادنیست.لاجرم هر کسی که بالاتر نشست/استخوانش سخت تر خواهد شکست.

 

امام سبز پوش ما،اگر ظهور کرده بودی این مشکلات پیش نمی آمد.نه نمی خواهم هر چه کاسه کوزه است سر تو بشکنم،من غلط کنم.با این که معتقدم باید این فتنه انجام می شد و به نفع انقلاب هم بود اما کاش این گونه نبود.البته اگر هم ظهور می کردی امکان داشت طلحه و زبیر زمان و به قول کروبی حتی سازمان ملل هم به خاطر نقض حقوق بشر (روایتی داریم که می گوید شما انقدر می کشید که خون تا زیر شکم اسبتان بالا می آید) به شما ایراد می گرفتند و اخطار حقوق بشری می دادند.آخر می دانید که به قول بهرام مشیری:یعنی چه که کافران را باید کشت؟خلق به این خوبی،گلی،نازی را چرا بکشی؟ماچ اش کن جای کشتن.به جای کفار،ما مسلمانان را بکش تا امپریالیسم خشنود شود،کافران را حلوا حلوا کن.از آریل شارون هم تقدیر ویژه به عمل بیاور تا مبادا مثل من به املی یا ضد حقوق بشر یا سلاخ آزادی بیان شناخته شوی.

 

امام سبز پوش ما،هر چه زود تر ظهور کن.قوه ی قضاییه ما که ناتوان بود از برخورد با منافقین جدید.تو اگر بیایی اولین جایی که می روی مطمئنا سراغ آن ها می روی.ما منتظریم و بد جور به وجود نازنینت نیازمندیم.خداوندا بقیه ی وجود خودت را بر ما عرضه کن.الهم عجل لولیک کل فرج.

گفت و گوی یک طرفه با سردار خیبر

اینجا سرزمین شهدا است،با وضو وارد شوید.اینجا تنها جایی است که صداقت فوران می کند و دروغ جایی ندارد.اینجا تنها جایی است که نماز خواندن، واقعی است بقیه نماز ها بوی ریا می دهد.ریا فقط ربا خوردن و دم از مسلمانی زدن نیست.من مدت هاست که وقتی به بازاری ها می گویند حاجی،مشمئز می شوم.

اینجا همه چیز رنگ واقعیت دارد.آنجا اما هر کسی رنگ به رنگ است و همه فکر می کنند تهران خیلی قشنگ است.من اما خسته شده ام،یاتاغان زده ام.تحملم طاق شده.حتی " ان الله مع الصابرین " هم بیش از دو ساعت جواب نمی دهد روی من.من وقتی صفا و یک رنگی جبهه های جنگ را می بینم و آفتاب پرست بودن بعضی ها را،یاتاغان می زنم.من از ساحت آفتاب پرست عذر خواهی می کنم،آخر لطیفه ای می گوید:آفتاب پرسته میره روی جعبه ی مداد رنگی،هنگ میکنه.بعضی ها اما مثل گوشی های نوکیا توانایی نمایش ۱۶ ملیون رنگ را دارند.من خسته شده ام از سیاست.حالت تهوع به من دست می دهد وقتی واژه ی " میلیبند " را می شنوم. من توانایی تحمل سیاست را ندارم،اما استعداد بالقوه ای در این عرصه دارم.خاندان ما اتوماتیک سیاس به دنیا می آیند.من خسته شده ام از سیاست.سیاست دریدن انسانیت است،دریدن همدیگر است.دل من آیه ی ارجاع می خواند به شعر و شاعری و مغز من مرغش یک پا دارد که دو رنگی تنوع دارد،زیبایی دارد و کارها همه با سیاست جلو می رود.

دل من بد جور گرفته  این آخر سالی،باری عاشق صفا و یک رنگی ام.هنوز وقتی نام " شهدا " و نام " ایران " می آید گریه ام می گیرد،و وقتی بعضی ها دم از اسلام،دم از قرآن،دم از خدمت میزنند زار زار  می گریم.فرق خدمت و خیانت را مردم ما خوب تشخیص نمی دهند.فرق می کند این گریه با آن گریه.

اینجا سرزمین شهدا است،همان شهدایی که وقتی به خاندان شان می رسید می گویید:سهم دانشگاه یعنی چه؟.اینجا من هوس کرده ام که زنگ بزنم به تلفن همراه حاج همت در بهشت.الو،الو،حاج همت،سلام.من احوالت را نمی پرسم چون معلوم است که اوضاعت میزون میزون است.تو باید از احوال من بپرسی.الو،حاج همت صدایم را می شنوی؟آنجا موبایل آنتن دهیش کامل است،این ماییم و خدمات اپراتور برتر سال ۸۷.حاجی با اجازه ات عید دارم می آیم سر مزارت.دارم می آیم اصفهان،شهر آبا و اجدادیم و از آن جا قطعا سری به شه رضا خواهم زد و اگر قبر حاج احمد کاظمی را پیدا کردم،مزاحم این شیر مرد هم می شوم.حاج همت،من سال هاست که وقتی عید به اصفهان می روم در خانه ی خودمان حبس هستم و عید زهر مار مان می شود.امسال عید اما می آیم به دیدارت،شاید با آن دوست قدیمی که هر وقت او را می بینم یاد تو می افتم.سردار،من سر مزار تو خواهم آمد حتی اگر تنها باشم.حتی اگر بلیط گیرم نیاید و با پای پیاده بیایم.تو این همه خدمت کردی به انقلاب،و حضور سر مزارت وظیفه ی من است در قبال تو.

سردار،ما مدت هاست که از آن چه قصد تو و امثال تو از انقلاب و جنگ بود فاصله گرفته ایم.ما غرق شدیم در روابط دیپلماسی.ما غرق شده ایم در آمار رشد اقتصادی.ما غرق شده ایم در رفاه و تکنولوژی.ما غرق شدیم در اخبار بی بی سی.دشمن به بعضی ها رکب زد،ولی با درایت ولی فقیه "کید" شان نقش بر آب شد،همان ولی فقیه ای که گفتی زمان غیبت باید اطاعت محض داشته باشیم از او.

سردار من زنگ زدم به تو که راجع به خودمان حرف بزنم ولی برای چند ثانیه ای هتاکان به تمثال تو،ارتباط ما را هک کردند.

محمد ابراهیم جان من غیر از نوشتن و نوشتن بضاعت و توانایی دیگری برای اهداف و مقصود تو و امثال تو ندارم.البته جدیدا می گویند سرباز جنگ نرم.

سردار،سردار خیبر،سردار سر جدا،بیا و راه را نشانمان بده،ما ۲۰ سال است که زده ایم جاده خاکی.ما بعد از جنگ،آمریکا دوست شدیم.بعد از جنگ غیر از آقا، همه کسانی که در راه انقلاب زحمت کشیده بودند برای خودشان کسی شدند و به نان و نوایی رسیدند و مردمی را که این انقلاب از آن ها بود فراموش کردند.

بعد از جنگ از پسر شهیدی شنیدم که گفت:ما با همه ی کشورها دوستیم.سردار بیا و سر دار رفتن را به نسل بی بخار من یاد بده.نسل من باید شرم کند از اتو بخار.چون اتو لااقل یک بخاری دارد،اما بخار نسل من فقط وقت دختر بازی و کلاه برداری بلند می شود.البته باز منظورم همه نبود.سردار اینجا باید از خیلی حرف هایی که میزنیم عذر خواهی کنیم،اما کسی از قدم هایی که بر خلاف خون پاک تو بر می دارد عذر خواهی نمی کند.سردار " من که از آتش دل،چون خم می در جوشم / مهر بر لب زده،خون می خورم و خاموشم ".سردار من اگر خاموش نبودم در فضای سایبر با تو درد دل نمی کردم.علی (ع)  اگر چاهی داشت که در شب های کوفه وقتی فشار بر روی روح عزیزش به حد اعلی می رسید تا با آن درد و دل کند،من در عالم امکان آن را هم ندارم.سردار راستی حال ۳۰۰ هزار شهید ما چطور است؟حال آن ها که پرسیدن ندارد.این ماییم که حالمان گریه دارد.حال بعضی ها گریه دار است چون شهید نشده اند و بعضی ها گریه دار تر چون ماشین ۱۰۰ ملیونی زیر پایشان نیست.راستی سردار از قول من به شهید سعید طاهری و برادر بزرگ شان سلام مرا برسان.بگو گفتم التماس دعا.دعای تو البته چیز دیگری است.برایم دعا کن که در راه تو گام بردارم،هر جا که باشم،با هر که باشم.

باز موج من را گرفت.حاجی اینجا بعضی ها می خواهند دستاورد جنگ و اسلام را که شما به ما هدیه دادید از چنگ مان به در آوردند.حاجی چند تا نخود بریز روی سرشان.حاجی اینجا ما سخت مهجوریم،حاجی بسیجی امروز سخت غریب و ناشناخته است و در عوض آمریکا نقل دهان مردم ما شده.من نمی دانم چرا وقتی نام آمریکا را می بریم دهانمان را آب نمی کشیم؟.حاجی تو بگو با این گربه پر رو ها که از در بیرونشان می کنی از دیوار می آیند چه کنیم؟.حاجی،احمدی نژاد اگر به بعضی از این ها خس و خاشاک گفت،این ها خس و خاشاک نیستند.این ها که هر چه از دستشان بر آمد انجام دادند و آخر سر به امام سوم شیعیان اهانت کردند خس و خاشاک نیستند،نخاله اند،انگل اند و هزار چیز دیگری که به علت عمومی بودن فضا شرم حضور دارم از بیانش.باز هم ارتباط من را هک کردند.حاجی،استکبار گربه پروری می کند و گربه هایش را برای جنگ با ما تربیت می کند.حاجی،شاکر خداوندم که مردم ما بصیرت از همه جایشان می بارد و دشمن این مرز و بوم را خوب می شناسند.

حاجی دعا یادت نرود.راستی من قصد مزار تو کرده ام.من را پس نزنی.

امسال یک جورایی نام تو را یدک می کشد.سال همت مضاعف.از قبل از عید تا امروز که ششم عید است بد جوری دلم گرفته و علتش را نمی دانم.

 

داشتم میگفتم سردار،الو الو،الو حاجی.صدای من رو می شنوی؟.ای بابا اینم که قطع شد.