دال مثل دروغ گو

۱۹خرداد ۸۸:اگر تقلب نشه،موسوی اول میشه.

 

صبح ۲۲ خرداد ۸۸:خانم عفت هاشمی،همسر آیت الله هاشمی:اگر موسوی نشد تقلب شده.مردم بریزن تو خیابون.

 

۲۵ خرداد ۸۸: رای ما رو دزدین،دارن باهاش پز میدن.

۸ تیر ۸۸ ( نماز جمعه به امامت آیت الله هاشمی ) :نماز خواندن دختر و پسر کنار یکدیگر و همین طور اقامه ی نماز با کفش.سر دادن شعار بعد از اقامه ی نماز و درگیر شدن با نیروی انتظامی

۲۷ شهریور ۸۸ ( روز جهانی قدس ) : در روزی که برای مردم فلسطین نام گذاری شده،شعار " نه غزه،نه لبنان،جانم فدای ایران " و روزه خواری در انظار عمومی با نوشیدن آب

۱۳ آبان ۸۸ ( روز دانش آموزی و  تسخیر لانه ی جاسوسی و روز جهانی مبارزه با استکبار ) : سر دادن شعار " نه شرقی نه غربی جمهوری ایرانی " در داخل و اهدا یادمان به سفارت آمریکا در کشور های خارج از کشور برای عذر خواهی از اشغال لانه ی جاسوسی.پایین کشیدن بیلبورد عکس رهبری و لگد مال کردن آن در دانشگاه مشهد و سر دادن شعار " خامنه ای قاتله _ ولایتش باطله"  *

۱۶ آذر ۸۸ : پاره کردن و آتش زدن  عکس امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری و دکتر احمدی نژاد.شعار " دولت جنایت می کنه _ رهبر حمایت می کنه"

۶ دی ۸۸ ( عاشورا ) : کف و سوت و رقص در عاشورای حسینی و آتش زدن بانک صادرات.آتش زدن هیئت و قرآن.سنگ سار کردن نماز گزاران عاشورا و مضروب ساختن امام جماعت ظهر عاشورا،حجت الاسلام صالحی.کشیدن چادر و رو سری از سر زنان و مادران شهید.هلهله و شادی در بیت جماران امام خمینی،شب عاشورا در حال سخنرانی آقای خاتمی.تظاهرات در نجف آباد و شعار " ابا الفظل علمدار  خامنه ای رو بر دار "

                                                                 ******

نه آقای سید خندان.ما قبول نداریم که در روز ۱۰ اسفند ۸۸ گفته اید: ما دلمان برای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی می سوزد.شما دروغ می گویید.شما اگر ذره ای این نظام را دوست داشتید،هرگز با جورج سوروس مذاکره نمی کردید.شما اگر دلتان برای نظام می سوخت،وقتی علاوه بر اوباما و نتانیاهو،رقاصه های فراری هم از جنبش تان دفاع می کردند به خود می آمدید.شما بی خود می گویید:ما دشمنان بزرگی داریم،جمهوری اسلامی دشمن دارد،ایران دشمن دارد. بزرگ ترین دشمن نظام شمایید آقای خاتمی.شما وقتی تقاضای رفراندم کردید بزرگ ترین دشمن داخلی نظام شدید.آقای خاتمی،خواهش می کنم شما دیگر حرف ار علی (ع) نزنید.من هنوز دست دادنتان با زنان خارجی را آن هم در لباس روحانیت فراموش نکردم.هیچ کس فراموش نکرده.می دانید چیست آقای خاتمی؟در وبلاگ یکی از طرفدارانتان که چرخ می زدم،در پاسخ به کسی گفته بود:شما ها فکر کردید مسلمان تر از ما هستید؟فکر کردید بیش تر از ما ایران را دوست دارید؟ ما اگر به میزان شما مسلمان نباشیم از شما کم تر نیستیم و اگر بیش تر از شما دلمان برای کشورمان نسوزد،از شما کم تر نمی سوزد.به قول شیخ از خدا بی خبر،به شما که عرض کنم:شما که راست میگی.اما اسلام شما اسلام آمریکا است.اسلامی که آمریکا تحسین اش کند،می شود شمایی که طرفداری از اسراییل بچه کش می کنید.شهید آوینی گفت که در آینده جنگ ما با استکبار،نه جنگ سخت که جنگ اسلام ناب است با اسلام آمریکایی.آری شما دروغ نگفته ای که مسلمانی.مسلمان هستید،اما از نوع آمریکایش.نوعش را ما اشتباه متوجه شدیم.عیب از ما بود که برطرفش کردیم،شما به فرستنده های خود دست نزنید.وقتی صدای آمریکا،کشته های شما را شهید بخواند،آیا نباید به شما گفت مسلمان آمریکایی؟ و وقتی آیت الله منتظری فوت می کند و بلافاصله کاخ سفید آمریکا اعلامیه میدهد و در مناقب ایشان قلم فرسایی می کند و آخر سر اعلام می دارد که انتخاب جایگزین ایشان برای هدایت جنبش سبز،کار مشکلی است،نباید بگوییم مجتهد آمریکایی؟ وقتی بوش کوچک می گوید:اصلاح طلبان،خط مقدم آمریکا در ایران هستند و شما هم سکوت می کنید،ما نباید بگوییم که شما با استکبار هم کاسه شده اید؟باز هم بگوییم انشا الله که گربه است؟باز هم بگوییم احتمالا ما اشتباه کرده ایم؟.ما خیلی وقت است به خود آمدیم،شما هم به خود بیایید به نفع خودتان است.

 

دم حاج مجید سوزوکی گرم که گفت:من دختر حاجی رو بدون این خاک نمی خوام و شما سبز ها این خاک رو بدون حضور آمریکا.

شما دیگر نگویید:بروید و از کسانی که سیلی خورده ی نظام گذشته هستند و عشق به امام داشته اند بپرسید بین خود و خدای بزرگ،وجدانتان را حاکم کنید،آیا آن چیزی که در متن جامعه می گذرد همانی است که ما می خواستیم یا مشکلاتی در این زمینه وجود دارد؟.

نه آقای خاتمی،شما حتی یک سیلی هم برای انقلاب در نظام گذشته نخوردید.شما هیچ ارادتی به امام نداشتید و الا مشاور شما،اکبر گنجی نمی گفت:افکار امام را به موزه انتقال بدهیم.آقای خاتمی،من جای شما خسته شده ام.من خسته شده ام که شما آبراهام لینکن (یکی از رییس جمهور های آمریکا )، را شهید بنامی و بعد هم صاف در چشمان ما نگاه کنی و دم از علی بزنی.شب عاشورا با اجازه ی آقای سید حسن خمینی بروی جمکران و از حسین (ع) حرف بزنی.آبراهام چه رابطه ای با حسین دارد آقای خاتمی؟حسین تشنه لب شهید شد و آبراهام در کسوت یک صهیونیست مرد. شهید،محمد ابراهیم ( لفظ عربی آبراهام ) همت بود که می گفت: ما بدهکار انقلاب هستیم،نه شمایانی که طلب کار انقلابید.همان همتی که طرفداران شورش سبز می گفتند او و باکری بسیجی واقعی هستند.همان بسیجیان واقعی که باز هم از شر افراد شورش تان در امان نماندند.برای طرفداران شما،بسیجی واقعی و غیر واقعی یکی است و مستحق اهانت.آن شعار خالی از عمل که بسیجی واقعی _ همت بود و باکری،برای این بود که بسیج را بکوبند.برای شما اگر تفاوت داشت،همت را هتک حرمت نمی کردید.شما جنس شناس نیستید.جنس واقعی و غیر واقعی برایتان فرقی ندارد.آری من هم قبول دارم.همت بسیجی واقعی بود.همت اگر بود پوست تان را کنده بود.همت اشک عراقی ها را در آورده بود و در تمام فیلم ها و حتی وصیت نامه اش،توصیه به پشتیبانی از ولی فقیه ای کرده که شما می خواهید سر به تنش نباشد.

من خسته شدم از این آشکارا دروغ گویی تان،از آشکارا دو رویی تان.حوزه علمیه باید شرم سار باشد از تحویل شما به جامعه ی روحانیت.اگر خروجی حوزه ی علمیه،شما و امثال شماست،بهتر است درش را تخته کنند.من خسته شدم از صبر حوزه ی علمیه.از سکوتش در برابر شما و آقای کروبی.اگر بخواهد این گونه که گذشت آینده ی ما هم بگذرد،من هم باور می کنم که این مملکت قانون ندارد.من هم باور می کنم که ولایت فقیه،ولایت پیامبر نیست.باور می کنم که امام اشتباه کرده که این جمله را گفته.آقای جوادی آملی لاریجانی،رییس محترم قوه ی قضاییه.دست شما درد نکند.شما دیگر چرا؟شما چرا سکوت کردید؟ما کم از سکوت قانون شکنان خواص نام می کشیم که شما هم بر جنایت آقایان فتنه و اعمال و انصارشان شیوه ی سکوت را برگزیده اید؟حیف که " آقا " را دوست دارم و روی مدیریت و درایت و سیاست و دین داری اش قسم می خورم، و الا از ایشان هم گله می کردم

که چرا فتوای در هم پیچیدن تومار شما بی همه چیز ها را نمی دهد.

آقای موسوی شما اما قضیه تان فرق می کند.شما اگر روزی هزار بار اعدام شوید کم است. همین شیوه ای که با شما برخورد می کنند،بهترین شیوه است.بی عزتی و منفور بودن نزد ملت،هر ثانیه اش برای شما از هزار بار اعدام بدتر است.از آن بدتر لعن سید الشهدا برای تان خفت بار ترین ناسزا است.

 

شیخ طناز،کمدین بزرگ عصر ما،صدا و سیما اشتباه می کند این همه پول می دهد به مهران مدیری تا برای ما برنامه ی روتین طنز بسازد.مهران مدیری تا وقتی مهران مدیری بود که شما نبودی. وقتی گفتی:من دولت احمدی نژاد را قبول دارم چون رهبر تنفیذ کرده،من نه تنها ناراحت نشدم که اتفاقا راهی بیمارستان شدم از بس خندیدم.خدا شما را از جمهوری اسلامی نگیرد.شما حکم شیشه ی عمر نظام مقدس جمهوری اسلامی را دارید.خدا شما را برای روده های ما که قرار است از افاضات شما بریده شود حفظ کند.جان خودم شما نباشید،یاد چک های پاس نشده مان می افتیم.

 

توضیح: اقدامات شرم آور فرقه ی سبز،به همین چند مورد ختم نمی شود.اقدامات دیگری هم بود که چون تاریخ دقیق اش را نمی دانستم،از بیانش خود داری کردم.اقداماتی مثل نامه ی شیخ و ادعای تجاوز،

شمارش معکوس‏

داشتم با یکی بچه شهید،صحبت می کردم که طرفدار آقای موسوی است.گفتم:مادر بزرگوار شما به چه کسی رای داد؟گفت:به آقای احمدی نژاد.گفتم:چرا؟ گفت:مناظره ها را که تماشا کرد و پیر زنی را هم که دعا گوی آقای احمدی نژاد بود را دید و گفت:همین خوبه.گفتم:همین؟ گفت:همین.گفتم شما واکنشی به نظر ایشان نشان ندادی؟گفت:من فقط گفتم اشتباه می کنی،ولی با نظر کسی کاری ندارم که به زور تغییر دهم.

الله اکبر،ماشا الله،بصیرت در خاندان شهدا نهادینه شده.انگار خدا در خط تولیدی که شهدا از آن خط تولیدند،چیز بیشتری به آن ها داده که در خط تولید ما قرار نداده (من هر وقت شخص باهوش یا زیبایی یا رئوف و با گذشتی را می بینم،می گویم:خط تولید شما از خط تولید ما پیشرفته تر است).

آمریکا بترک (منفجر شو) از این همه بصیرت.استکبار نمی داند که با چه کسانی طرف است.

آقای اوباما،شما مگر قرآن نمی خوانید؟قرآن در سوره ی فیل فرموده که کار کسانی را که قصد جنگ با خدا و دینش را داشته باشند،یکباره تمام می کند.خدا در آن سوره گفته که گرچه ابرهه مسیحی بود ولی به زور می خواست مردم را مسیحی کند و وقتی به خانه ی خدا حمله کرد،خداوند هم پاسخ دندان شکنی به ابرهه داد.فکر نکنید عبارت پاسخ دندان شکن،عبارت سیاسی جمهوری اسلامی است.اتفاقا جمهوری اسلامی،این عبارت را از قرآن به قرض گرفته. فرود فولادوند هر چه از دهانش در می آمد به قرآن و پیغمبر و ائمه می گفت و الان اصلا معلوم نیست کجاست.شما هم می خواهید تیشه به ریشه ی اسلام بزنید با اسلام آمریکایی تان.آمریکا،شمارش معکوس شروع شد10،9،8،7،1.بقیه اش را نشمردم،چون خیلی برای اضمحلال آمریکا عجله دارم.آقای اوباما شما در باتلاقی گیر کرده اید که اگر دست و پا بزنید و سعی کنید که ایران را به چالش درونی بکشید،زودتر خود را به مرگ نزدیک تر می کنید و اگر سکوت کنید،جمهوری اسلامی مرگ آمریکا را رقم خواهد زد.وقتی اره درون آنجای کسی گیر کند،می شود مثل آمریکا.جلو برود ... ، عقب برود ... .این اره،ماییم.پس حواستان جمع منتهی الیه خود باشد.شما نفس های آخر را می کشید انشا الله و نباید زیاد ورجه وورجه کنید.ما اما تازه نفسیم و آمده ایم نفس تان را ببریم.رک و پوست کنده حرفمان را می زنیم.عیب است و به دیپلماسی بر می خورد و ما که نباید به آقای دنیا بی احترامی کنیم و آمریکا،بزرگ دنیاست و این حرف ها باشد برای گویندگان اش.ما رک گفتیم،نفس شما،دنیا را آلوده کرده و ما می بریمش.اول هم از فرزند ننرتان شروع می کنیم.ببینم آیا باز برایش دایه گی می کنید؟از بیخ و از ریشه می خواهیم این کودک پر رو و وقیح تان را نیست و نابودش کنیم.به قول حسین قدیانی:ما دلمان تنگ شده برای جهاد اسلام.من دلم لک زده برای یک جهاد.جهاد زیبا ترین اصل دین شیعه است.آری جهاد جز اصول است،نه فروع.مگر عدل،اصل چهارم شیعه نیست؟مگر عدل،تنها با قیام و جهاد برقرار نمی شود؟نکند بعضی ها فکر کردند،با گفت و گو حلش می کنیم می رود دیگر؟اگر دیپلماسی برای احقاق حق کافی بود که حضرت علی نمی گفت:حق گرفتنی است،نه دادنی.اگر اکثر موارد دیپلماسی جواب گو بود که حضرت علی می گفت:حق با  دیپلماسی است،نه با قیام گر.

شما هم برای گفت و گو نیامده اید.آمده اید که اگر زورتان رسید،سر عزراییل تان را گرم کنید تا قبض روحتان نکند.اما به قول شیخ،خدمت تان عرض کنم که این عزراییل،ماموریتش فقط قبض روح کردن تمام مستکبرین جهان است و نه چیز دیگری.کار سختی است،اما به راحتی انجامش می دهیم.سرود ۲۲ بهمن خیلی قشنگ مطلب من را بیان کرده. ای دشمن ستمگر،ای ظالمین کافر  _ خون شما می ریزیم با امت دلاور.

عزراییل شما،جمهوری اسلامی است و خود به این ادعا واقفید.

ازاین خنده تا آن خنده یک مو فاصله است.

درست ۵ سال پیش بود.رقابت رییس جمهور وقت آمریکا،آقای بوش کوچک با سناتور جان کری به اوج خود رسیده بود.من هم خواستار سر کار آمدن بوش کوچک و در نتیجه ی برخورد شدید تر با جمهوری اسلامی ایران بودم.اعلام نتیجه ی انتخابات مصادف بود با ساعات مدرسه ی من.وقتی نتیجه ی انتخابات را از پدرم جویا شدم،نظرم به حقیقت پیوست.بوش کوچک با اختلاف اندک بر رقیب خود پیشی گرفت.مرا می گویی،بال در آورده بودم.رفتم شیرینی خریدم.چقدر ساده بودم.چقدر یاوه های صدای یاوه گو (صدای آمریکا) بر تراوشات ذهنی من اثر گذاشته بود.البته من آن موقع بیش تر از ۱۵ سال نداشتم و خوب اطرافیانم،با حرف هایی که میزدند بر روی من اثر گذار بودند.آن وقت ها من هم اصلا دنبال دلیل و سند و مدرک نبودم.اگر آن موقع شیخ ادعای تجاوز را مطرح کرده بود،بی برو برگرد،بی حرف پیش می پذیرفتم.بچه بودیم و جاهل.وقتی الان یاد آن موقع می افتم که برای پیروزی بوش کوچک،شیرینی خریدم،هم خنده ام می گیرد هم افسوس می خورم.خنده از بابت این که چه کار مسخره ای کردم و تاسف از این بابت که چه کرده بودند (آن ور آبی ها با جنگ نرم شان) با من و خانواده ام که وطن پرستی و ناسیونالیستی در رگ و پی ما ریشه دوانده این طور از نظام و دینم بیزار شویم.آری من اذعان می کنم که قبل از انتخابات سخت از حکومت بیزار بودم و علتش را هم چشم بستن بر روی وقایع و گوش باز کردن بر اراجیف رسانه های معاند می دانم.اما حال با افتخار می گویم که پشتیبان این حکومت هستم و فدایی سید علی.علت برگشتن من از رای سابقم هم تحقیق و تحقیق و تحقیق ۲۴ ساعته پیرامون گذشته و حال و رفتار جمهوری اسلامی با عناصر معلوم الحال و مطالعه ی روزانه ۴ روزنامه اصولگرا و اصلاح طلب و رصد اخبار و نقد های رسانه هایی مثل BBC ‎ و VOA و شرکت در مناظره های شخصی میدانم.
این ها را گفتم تا یک حرفی را که زمان انتخابات مطرح شد و اتفاقا در فیلم "روز های سبز” خانم حنا مخلباف هم به آن اشاره شد  را عنوان کنم و آن این بود که اگر رییس جمهور مردمی و محبوب مان آقای دکتر محمود احمدی نژاد،دوباره رای اعتماد را از مردم بگیرد مقدمات تغییر قانون اساسی را می چیند تا رییس جمهوری شان مادام العمر شود.
ولی الان چیز دیگری را شاهد هستیم.شاهدیم که مجلس برای بودجه ی لایحه هدفمند کردن یارانه ها چه شلنگ تخته ها که نینداخته و نمی اندازد.حق رییس جمهور را که حق دفاع از لایحه اش را دارد را با هزاران چوب لای چرخ به او می دهند.ظاهرا بر عکس شده مادام العمری آقای احمدی نژاد.اما برایتان مطلبی را بخوانم تا ببینید قصد چه کسی تغییر قانون اساسی بوده.مهدی هاشمی،فرزند آیت الله هاشمی در سال ۸۳ در مصاحبه ای با یک روزنامه ی آمریکایی گفته بود:اگر پدر من این بار رییس جمهور شود با تغییر قانون اساسی،اختیارات ولی فقیه را در حد ملکه ی انگلستان کاهش می دهد.البته مجمع تشخیص مصلحت نظام ( مجمع،نه صرفا آقای هاشمی) این خبر را تکذیب کرد که البته ادعای مهدی هاشمی ربطی به مجمع ندارد و رد یا تایید آن با آیت الله هاشمی است.این روز ها ادعای وحی منزل نبودن قانون اساسی را از دهان آقای موسوی می شنویم نه آقای احمدی نژاد.امروزه تلاش برای تغییر نهاد نظارت انتخابات را نه از سمت برادر احمدی نژاد که از سمت بادر محسن رضایی شاهدیم و البته با حمایت مجمع تشخیص مصلحت نظام.شیخ را هم بی خیالی طی کنید.ما به شیخ می خندیم و شیخ هم به کسانی که به او گفتند:کروبی با غیرت ـ برس به داد ملت.آقای کروبی اگر رییس بنیاد جنبش سبز شدی،این بار را از زندان ساختن به شیوه ی بنیاد شهید بگذر.ما حوصله نداریم آن بی بصیرت هایی که جنایاتت را در بنیاد شهید دیدند و به تو گفتند با غیرت، این بار هم به ما بگویند لعن علی عدوک یا حسین ـ خاتمی و کروبی و میر حسین.فکر می کنم کسانی که آن روزها،تغییر قانون اساسی و مادام العمری شدن ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد را عنوان کردند این روزها به حرف های خود می خندند،همان طور که من امروز به حرف های گذشته ام می خندم.

بومی سازی علوم انسانی از اهم واجبات است.

کسی که به وقت یاری رهبرش در خواب باشد،با لگد دشمن از خواب بیدار می شود. امیر المومنین علی (ع)
خدا را بی نهایت سپاس گذارم که مردم ما خواب نبودند و به جای آن که دشمن به ما لگد بزند،ما به آن ها لگد زدیم و با یک مشت ناک اوت اش کردیم.پدر من اشتباه می کرد که می گفت:ما ۳۰ سال است که یعنی داریم مشت محکم به دهان استکبار میزنیم ولی در اصل مشت به دهان خودمان می خورد.پدر من اگر می دانست که بعد از ۹ ماه،آقای پل کریگ رابرتز،معاون سابق وزارت خزانه داری در پایگاه اینترنتی << کانتر پایچ >> از قول آقای کنت تیمرمن،رییس بنیاد ملی دموکراسی گفته که بخشی از پول های آمریکا که برای انقلاب رنگی در دنیا تخصیص داده از طریق موسسه های غیر انتفاعی خارجی به دست هوادار های آقای موسوی رسیده،دیگر این حرف را نمی زد.پدر من گرچه فقط به مسائل مادی نگاه می کند،ولی اگر بی طرفانه به قضایا نگاه می کرد به همان نتایجی می رسید که من رسیدم.پدر من اگر این دو سه روزه برنامه ی سیاست ایرانی را که نگاهی به مسائل نفت داشت را دیده بود و دیده بود که دکتر صادق زیبا کلام که اصلا هم زیبا کلام نیست و از بد روزگار استاد دانشگاه هست،خیلی راحت در صدا و سیما ظاهر می شود و دوران پهلوی را دوران خدمت می نامد و معتقد است که ما نفت را چه گلی به سرش زدیم؟ آن وقت خرج تحصیل و ارتش میشد حالا هم می شود،دیگر نظام مقدس جمهوری اسلامی را دیکتاتوری نمی دانست.البته دوستان در آن برنامه جواب آقای زیبا کلام را دادند.من قصد جواب دادن به این عزیز را ندارم.قصد دارم که حال اساسی به شورای عالی انقلاب فرهنگی بدهم.من عهد کرده بودم فعلا راجع به دولت اظهار نظر نکنم تا به موقعش،اما بعضی موقع ها امکان پذیر نیست وفای به عهد.
من نمی دانم واقعا شورای عالی انقلاب فرهنگی چه کار می کند؟خوب این استاد دانشگاه ما که فقط مانده بگوید جمهوری اسلامی جمع کند برود پی کارش.آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی نباید درست تر دست به انتخاب استاد بزند؟
یادم می آید خواهر دوستم که طرفدار آقای موسوی بود و فقط دو بار راجع به مسائل انتخابات با هم صحبت کردیم،از مقام معظم رهبری گله کردند که چرا گفته اند باید علوم انسانی را بومی کرد و  وجود استاد مبرز بر سر دانشجویان الزامی است؟البته ایشان طرفدار رهبری هستند و ایراد های خود را به طور کاملا محترمانه ایراد کرده اند.ایشان نگران بودند که با این حرف مقام معظم رهبری دوباره در دانشگاه ها بسته می شود.من هم در جوابشان گفتم:شما مثل من،رشته ی تحصیلی تان علوم انسانی است والان مشغول تحصیل در رشته ی جامعه شناسی دانشگاه تهران هستید.شما پا جا پای دکتر شریعتی خواهید گذاشت،باید به مسائل فرهنگی اهمیت بیشتری مذبول بفرمایید.اولا که احتمال بسته شدن دوباره ی دانشگاه ها بسیار پایین است،در ثانی چنانچه بسته شود،هزینه ای است که باید پرداخت.ایشان فرمودند:ما توانایی اش را نداریم.گفتم:اتفاقا داریم.گفتند:بر چه اساس؟گفتم: بر آن اساس که فلسفه را بومی کردیم.بر آن اساس که غرب،علم را از شرق گرفت و بومی کرد و ما الان داریم کتاب های آن ها را به صورت ترجمه وار و بدون کم و کاست تعلیم می دهیم.خلاصه یکی من بگو،یکی ایشان.آخر سر به من گفتند:اگر همه مثل شما فکر کنند،این مملکت هیچ وقت رشد پیدا نمی کنه.منم با خنده گفتم:اتفاقا بر عکس اگر همه مثل من فکر کنند،کشور با سرعت رشد می کند.
        
                     * * * * * *
این ها را گفتم که بگویم وقتی  رهبر فرزانه ی ما گفتند:باید علوم انسانی بومی سازی شود،حق داشتند.چون الان آقای زیبا کلام که استاد دانشگاه هم هست دوران حکومت پهلوی را دوران خدمت میداند و اذعان کرده که:ما که می گوییم نفت دوران پهلوی صرف خیانت می شده مگر الان صرف چیزی غیر از امور کشور می شود؟آن موقع هم همین بود.استادانی مثل ایشان،این طرز فکر را به دانشجویان انتقال داده و نتیجه اش می شود همینی که می بینیم.

از صدا و سیما هم باید تشکر کرد که ایشان را برای شب های بعدی سانسور نکرد و اجازه داد که ثابت شود در این مملکت آزادی بیان هست،اما بی احترامی خیر.آزادی گفتمان هست،اما رواج کذب و تخریب به نام انتقاد هرگز اجازه ی فعالیت نخواهد داشت.البته باز هم می گویم وجود افرادی مثل آقای زیبا کلام برای جامعه ی ما سازنده و مفید است چون باعث رشد تحقیق و تفکر و گفت و گو و نقد پیرامون مسائل مطروحه در جامعه ی ما نسبت به گذشته می شود.اگر غیر از این بود رهبری هرگز ما را به ایجاد کرسی های آزاد فکری توصیه نمی کردند.

در پایان هم بگویم استاد معتضد،تاریخ پژوه بزرگ ایران اعلام آمادگی کرده که در برنامه ی سیاست ایرانی روز شنبه،در شبکه ی چهار با دکتر صادق زیبا کلام مناظره ی دوستانه داشته باشد.امید است که هر دو حاظر شوند.برای استاد معتضد آرزوی پیروزی در این مناظره و شادکامی در زندگانی خود را دارم.